balneological
مربوط به مطالعه آب‌درمانی و اثرات درمانی آن.
balneologist
متخصص در استفاده از آب‌درمانی و خواص درمانی آن.
balneophysiology
بررسی فیزیولوژی تأثیرات آب بر بدن انسان.
balneotechnics
بررسی تکنیک‌های مهندسی در استفاده از آب‌درمانی و تأسیسات مربوطه.
balneotherapeutics
بالنوتراپی، مطالعه تأثیرات درمانی ناشی از حمام و خاصیت‌های آب می‌باشد.
balneotherapia
بالنوتراپی یک روش درمانی است که در آن از آب‌های معدنی برای بهبود سلامتی استفاده می‌شود.
balneum
بالنوم به معنی حمام یا جایی برای شستشو و درمان با آب می‌باشد.
balnibarbi
بالنیباربی یک مکان خیالی است که به دورانی آرمانی و ایده‌آل اشاره می‌کند.
baloch
بلوچ‌ها قومی هستند که به خاطر فرهنگ و زبان خاص خود شناخته می‌شوند.
baloghia
بالوگیا به یک جنس خاص از گیاهان اطلاق می‌شود که در علم گیاهشناسی بررسی می‌گردد.
balolo
بالولو، نوعی کرم دریایی در آب‌های کم عمق و گرمسیری، که دارای اهمیت زیست‌محیطی و اقتصادی است.
balon
بالون، نوعی شیرینی که معمولاً در مناسبت‌های خاص تهیه می‌شود و دارای طعم و شکل‌های مختلف است.
balonea
بالونیا، یک جنس از گیاهان دریایی که در زیستگاه‌های اقیانوس وجود دارد و تأثیر زیادی بر اکوسیستم‌های دریایی دارد.
baloo
بالو، شخصیت محبوب داستانی که نمایانگر دوستی و محبت در داستان‌ها است.
balopticon
بالوپتیکون، مفهوم بصری جهت نمایش هم‌زمان چندین تصویر در یک نمای کلی.
balor
بالور، موجودی افسانه‌ای در اساطیر ایرلندی که نماد قدرت و ویرانی است.
baloskion
بالوسکیون، یک نوع گیاه از خانواده‌ای خاص که به دلیل مقاوم بودنش در برابر شرایط نامساعد شناخته می‌شود.
baloskionaceae
بالوسکیوناسه، یک خانواده گیاهی که شامل گیاهان مخصوصی است که در شرایط خاصی رشد می‌کنند.
balotade
بلوتاد، حرکتی در ارائه یا نمایش که به جذابیت و تأثیرگذاری آن کمک می‌کند.
balourdise
بالوردی، نوعی رفتار یا گفتار خنده‌دار و جذاب که باعث شادی می‌شود.
balow
بالو، صدای ملایم و آرامی که برای تسکین یا آرامش در نظر گرفته می‌شود.
balr
بالر، نوعی لباس یا تزئینات که به زیبایی ظاهر کمک می‌کند.
bals
بال، نوعی صمغ یا ماده چسبناک و معطر که از درختان بدست می‌آید و در صنایع مختلف استفاده می‌شود.
balsamaceous
بالساماسه، متعلق به یا خاص صمغ یا روغن‌های معطر و خوشبو.
balsamation
بالسامیشن، فرآیند نگهداری و حفظ با استفاده از صمغ یا ترکیبات مشابه.
balsamea
بالزامیا، یک جنس از گیاهان گلدار که معمولاً در شرایط مرطوب رشد می‌کند.
balsameaceae
بالساماسه‌گان، خانواده‌ای از گیاهان که صمغ معطر تولید می‌کنند.
balsameaceous
بالساماسه، متعلق به یا خاص گیاهان پرخاصیت و معطر که دارای خواص دارویی هستند.
balsamed
بالسامیده به معنای مزین و پوشانده شده با صمغ درختان بالسام است.
balsamer
بالسامه‌کار به فردی اطلاق می‌شود که در فرآیند نگهداری و حفاظت از اشیا تخصص دارد.
balsamy
بالسامید به معنای عطری و یا مطبوعی شبیه به صمغ بالسام است.
balsamical
بالسامیک به هر چیزی اطلاق می‌شود که به صمغ بالسام ارتباط دارد و اثرات خوب دارد.
balsamically
به شیوه‌ای که به صمغ بالسام ارتباط دارد و می‌تواند اثر تسکین‌دهنده‌ای داشته باشد.
balsamiferous
بالسامیدزا به گیاهانی اطلاق می‌شود که صمغ بالسام تولید می‌کنند.
balsamina
بالمینا، نوعی گل با رنگ‌های مختلف است که عموماً در باغ‌ها و فضاهای سبز کاشته می‌شود.
balsaminaceae
خانواده‌ای از گیاهان که شامل گیاهان گلدار و رنگارنگ است.
balsaminaceous
مربوط به گیاهان خانواده بالمیناسه.
balsamine
نوع خاصی از گل متعلق به خانواده بالمیناسه که زیبا و رنگارنگ است.
balsaming
عمل بالمین کردن یا استفاده از بالم یا روغن خاص برای بهبود یا مراقبت از چیزی.
balsamitic
مربوط به مواد یا خاصیت‌های بالم یا روغن‌های گیاهی.