genep
ژنپ، قسمتی از ژن که توالیای خاص را نمایندگی میکند و نقش مهمی در وراثت دارد.
genepi
ژنپی، نوعی مشروب گیاهی است که معمولاً از گیاهان مختلفی از قبیل آرتیمیسیا تهیه میشود.
generability
قابلیت عمومی بودن، توانایی یک مفهوم برای کاربرد در موقعیتها یا حوزههای مختلف.
generable
قابل تولید، صفتی که به قابلیت یک طرح یا محصول برای گسترش و اصلاح اشاره دارد.
generableness
قابلیت تولید، ویژگیای که به آسانی یک چیز را قابل تولید و سازگار میسازد.
generalate
جنرالیت، نهادی است که بر مدیریت و رهبری سازمانهای مذهبی نظارت میکند.
generalcy
عمومیت، مفهوم یا شرایطی که به ویژگیهای کلی یا عمومی اشاره دارد.
generalcies
عمومیتها، حالت یا شرایط خاص مربوط به عمومیت.
generale
عمومی، در مجموع و به طور کلی به کار میرود.
generalia
اموری که به شرایط یا اصول کلی مربوط میشود.
generalidad
عمومیتی که به نحو گستردهای میتواند به کار رود.
generaliser
تعمیمدهنده، کسی است که تمایل به ارائه اظهارات یا برداشتی عمومی از موضوعات مختلف دارد.
generalism
عمومیتباوری، رویکردی است که در آن فرد یا سیستم به مسائل متنوع و مختلف بدون تمرکز بر یک حوزه خاص میپردازد.
generalissima
ژنرالیسما، عنوانی است که به بالاترین مقام نظامی زنانه داده میشود.
generalistic
عمومگرایانه، به معنای پرداختن به موضوعات مختلف و تلاش برای درک ارتباطات آنها است.
generaliter
عمومیتا، اصطلاحی است که به معنای کلی و عمومی به کار میرود.
generalizeable
قابل تعمیم، به معنای اینکه یک نتیجه یا نظریه میتواند به جمعیتهای دیگر نیز اعمال شود.
generalizer
عمومیساز، شخصی که تمایل دارد استنتاجهای کلی درباره گروهها یا موضوعات خاصی ارائه دهد.
generalizers
عمومیسازان، کسانی که نظرها یا نتیجهگیریهای کلی را ارائه میدهند و ممکن است جزئیات خاص را نادیده بگیرند.
generall
اصطلاحی قدیمی که به معنای کلی یا عام به کار میرود.
generalness
کلی بودن، حالت یا کیفیت بیان یا مفهومی که به صورت عمومی یا کلی نوشته میشود.
generalty
عمومیت، حالتی که در آن چیزی به صورت کلی یا عموماً پذیرفته میشود.
generant
جنت، اصطلاحی در زبانشناسی که به ایدههای اساسی یا بنیادی اشاره دارد.
generater
تولیدکننده، دستگاهی که انرژی را تولید میکند.
generationism
نسلگرایی، باوری که بر اهمیت نسل به عنوان یک مفهوم اجتماعی تأکید دارد.
generatively
مولدی، به شیوهای که تولید یا خلق چیزهای جدید انجام میشود.
generical
عمومی، به معنای کلی و جامع که به گروههای بزرگتر اشاره دارد.
genericalness
عمومیت، حالت عمومی و کلی که بتوان به آن دستهبندیهای بزرگتری اشاره کرد.
genericness
عمومی بودن، ویژگیای که نشاندهنده عدم خاص بودن یا کلی بودن یک چیز است.
generification
عملی که در آن یک کلمه خاص یا اصطلاح به یک واژه عمومی تبدیل میشود.
generis
به گونهای که شامل ویژگیهای کلی از یک گروه خاص است.
generosities
ویژگی بخشندگی و سخاوتی که فرد در ارائه کمک یا چیزهایی به دیگران نشان میدهد.
generousness
ویژگی بخشندگی و بلند نظری که فرد در رفتار و عمل خود نشان میدهد.
genesee
رودخانهای در ایالت نیویورک که به خاطر طبیعتش معروف است.
geneserin
ژنسرین، یک نوع ماده شیمیایی است که تأثیراتی بر روی سیستم عصبی میگذارد.
geneserine
ژنسرین، یک ترکیب شیمیایی است که در تحقیقهای عصبی به کار میرود.
geneses
منشاء، ریشه یا شروع یک پدیده یا بیماری.
genesiac
جنسیاک به مفاهیم و نظریاتی مربوط میشود که به آغاز و شکلگیری زندگی پرداختهاند.