ghazel
غزل، نوعی شعر یا ترانه عاشقانه که معمولاً با ساختار مشخصی نوشته میشود.
ghazies
غزلها، اشعار عاشقانه یا احساسی که معمولاً از قالبهای مشخص پیروی میکنند.
ghazism
غزیزم، مفهومی در فرهنگ و ادبیات ایرانی که به شجاعت و قهرمانی اشاره دارد.
ghaznevid
غزنویان، سلسلهای که در قرن یازدهم و دوازدهم میلادی در ایران حکمرانی میکردند.
ghbor
غبور، سنتی در برخی از جوامع که به جشنها و تجمعات مرتبط است.
gheber
گبر، اصطلاحی که به آتشپرستان و پیروان زرتشت در ایران اطلاق میشود.
ghebeta
گبهتا، یک اصطلاح فرهنگی که به آداب و رسوم خاص اشاره دارد.
ghedda
گدا، شکلی از داستانسرایی که در فرهنگهای مختلف جریان دارد.
ghegish
زبان یا گویش خاصی که در بخشی از منطقه کوهستانی صحبت میشود و ویژگیهای زبانی خاص خود را دارد.
gheleem
نوعی غذای سنتی که معمولاً از مخلوط برنج، حبوبات و ادویهجات تهیه میشود.
ghent
شهر بزرگ و تاریخی در بلژیک که به خاطر بناهای زیبایش شناخته شده است.
ghenting
منطقهای گردشگری در مالزی که به خاطر آب و هوای خنک و جاذبههای تفریحیاش معروف است.
gheraoes
عنصری که به لحاظ فرهنگی در یک جامعه خاص مهم و با اهمیت است.
ghess
بازیای مشابه شطرنج که نیاز به تفکر و استراتژی دارد.
ghetchoo
گتچو، به معنای دریافت کردن یا نگهداشتن چیزی به منظور استفاده در آینده است.
ghetti
گتی، به محلههایی اشاره دارد که معمولا افراد از اقلیتها در آنجا ساکن هستند.
ghettoization
گتو سازی، به فرآیند جداسازی و تخلیه اجتماعی یا اقتصادی در مناطق خاص اشاره دارد.
ghibellinism
غیبلینیسم، اشاره به اعتقادات و پیروی از یک گروه سیاسی خاص در قرون وسطی دارد.
ghiblis
غیبلها، به گروههای خاصی اشاره دارد که در ادبیات و فرهنگ مورد ستایش قرار گرفتهاند.
ghilzai
غلزایی، به قومی در افغانستان اشاره دارد که تاریخ و فرهنگ خاص خود را دارد.
ghiordes
گیوردس، نوعی از موجودات دریایی که نقش مهمی در بقاء اکوسیستمهای آبی دارند.
ghizite
غیزیت، نوعی ماده صنعتی با خاصیتهای استحکام و دوام بالا.
ghole
غول، موجودی اسطورهای که معمولاً در افسانهها به عنوان نگهبانان گنجها توصیف میشود.
ghoom
غوم، نوعی رقص سنتی که معمولاً در جشنها اجرا میشود.
ghorkhar
غورخار، نوعی جانور نادر که تحت خطر انقراض قرار دارد.
ghostcraft
گستکرافت، یک بازی ویدیویی که شامل عناصر ماورائی و تخیلی است.
ghostdom
روحدید به قلمرو یا دنیای ارواح اطلاق میشود که در آن روحها وجود دارند.
ghostess
روحزن به معنای یک روح زنانه یا زن مسلمان، بهطور خاص در داستانها و سنتهای فرهنگی به تصویر کشیده میشود.
ghostfish
ماهی روح به گونهای از ماهی اطلاق میشود که معمولاً قابلیت استتار دارد.
ghostfishes
ماهیهای روح به گونههای مختلف از ماهیها اطلاق میشود که معمولاً قابلیت استتار دارند.
ghostflower
گل روح به گیاهی خاص اشاره دارد که در شب شکوفه میدهد و معمولاً در افسانهها و داستانها ذکر شده است.
ghosthood
روحدید به حالت یا شرایطی که در آن فرد به یک روح تبدیل میشود، اشاره دارد.
ghosty
شکل یا حالتی شبیه به روح، اغلب برای توصیف چیزی ترسناک یا عجیب استفاده میشود.
ghostier
صفت مقایسهای برای توصیف چیزی که ویژگیهای بیشتری شبیه به روح دارد.
ghostiest
صفت عالی برای توصیف چیزی که بیشترین ویژگیهای روح مانند را دارد.
ghostified
حالت یا فرآیند تبدیل به چیزی روح مانند.
ghostily
به شیوهای که شبیه به روح باشد.
ghostism
شبحگرایی، اعتقاد به وجود ارواح یا موجودات غیرمادی در فرهنگها و مذاهب مختلف.
ghostland
سرزمین شبح، دورهای یا مکانی که به دلیل وجود ارواح یا نیروی غیبی مشهور است.