giraffoid
هرچیزی که ویژگی‌های زرافه را در بر دارد یا به آن شبیه است.
gyrally
به صورت چرخشی یا دورانی، به ویژه در زمینه‌های طبیعی یا حرکتی.
girandola
نوعی آتش‌بازی که به شکل چرخشی و زیبا طراحی شده است.
gyrant
چیزی که حرکت دورانی دارد، مانند چرخ و فلک یا وسایل مشابه.
gyrational
مرتبط با یا توصیف کننده حرکات چرخشی و نیروهای آن.
gyrator
ژیراتور دستگاهی است که می‌تواند فاز یک سیگنال الکتریکی را به‌طور غیر خطی تغییر دهد.
gyrators
ژیراتورها دستگاه‌هایی هستند که می‌توانند رفتار اندوکتورها را شبیه‌سازی کنند.
girba
گیرِبا کیفی سنتی است که عمدتاً برای حمل بار در فرهنگ‌های مختلف استفاده می‌شود.
girderage
girderage به طراحی و ساختار تیرک‌های سازه‌ای اطلاق می‌شود که بارهای ساختاری را تحمل می‌کنند.
girdering
girdering فرایند قرار دادن و نصب تیرک‌ها در سازه‌ها برای تضمین استحکام است.
girderless
girderless به معنای عدم وجود تیرک‌های باربر در یک سازه است که می‌تواند منجر به فضاهای بازتر شود.
girdingly
به گونه‌ای که در روابط یا بیان واضح و محکم باشد.
girdlecake
نوعی کیک که معمولاً به صورت حلقه‌ای شکل داده می‌شود.
girdlelike
شکل یا طراحی که شبیه به گیدل باشد و معمولاً دور کمر را بپوشاند.
girdlestead
محلی برای جمع‌آوری و هدایت نیروها یا منابع به سمت یک هدف خاص.
girdlingly
به گونه‌ای که دور یک شیئ را احاطه کند یا درهم‌تنیده شود.
gire
به معنای درهم‌تنیدن یا پیچیدن اجزا برای خلق یک اثر هنری.
gyrectomy
جراحی جراحی، روشی جراحی برای کاهش اندازه معده، عمدتاً برای درمان چاقی.
gyrectomies
جراحی‌های جراحی، مجموعه‌ای از روش‌های جراحی برای کاهش حجم معده.
girella
گیره‌لا، نوعی ماهی گرمسیری که عموماً در اقیانوس‌های آرام و هند زندگی می‌کند.
girellidae
گیره‌لیدا، خانواده‌ای از ماهیان که شامل ماهی‌های گیره‌لا و خویشاوندانشان می‌شود.
gyrencephala
گایرنسفالا، اشاره به پستاندارانی که دارای مغزهای پیچ خورده و پیچیده هستند.
gyrencephalate
گایرنسفالات، اشاره به موجودات زنده با ویژگی‌های خاص در بافت مغز مربوط به چین‌خوردگی.
gyrencephalic
ژیرنسفالی به ویژگی هایی از مغز اشاره دارد که دارای چین خوردگی (گیره) هستند و معمولاً در انسان‌ها و برخی پستانداران دیده می‌شود.
gyrencephalous
ژیرنسفالی به ویژگی مغزهایی اطلاق می‌شود که به طور خاص دارای چین‌ها و برآمدگی‌های پیچیده هستند.
gyrene
گایرین به یک تفنگدار دریایی آمریکایی اشاره دارد که به طور خاص در نقش نظامی فعالیت می‌کند.
gyrenes
گایرین‌ها به جمعیت تفنگداران دریایی اشاره دارند که برای خدمت در نیروهای مسلح فعالیت می‌کنند.
girgashite
گیرگاشیت‌ها به گروهی از مردم باستانی اشاره دارد که در منطقه‌ای نزدیک به نیل سکونت داشتند.
girgasite
گیرگاسیت به یک نوع ماده معدنی اشاره دارد که به خاطر ویژگی‌های خاصش شناخته می‌شود.
gyric
گایریک، اصطلاحی در جغرافیا که به حرکت یا الگوی دایره‌ای اشاره دارد.
gyrinid
گایرینید، نوعی سوسک آبزی که در خانوادهٔ گایرینیده قرار دارد.
gyrinidae
گایرینیده، خانواده‌ای از سوسک‌ها که شامل گونه‌های آبزی می‌شود.
gyrinus
گایرینوس، یک جنس از سوسک‌ها که به شنا در آب‌های شیرین علاقه دارند.
girja
گیرجا، محلی که برای گردهم‌آیی‌های اجتماعی استفاده می‌شود.
girkin
گیرکین، نوعی پوشش یا لباس در زمستان که به حفظ گرما کمک می‌کند.
girland
زینت، تزیین یا حلقه‌ای از گل‌ها و گیاهان که معمولاً به صورت زینتی استفاده می‌شود.
girlchild
دختر بچه، به یک دختر جوان یا کودک اطلاق می‌شود.
girleen
دختر جوان، به معنی دختر یا جوانی از نسل نوجوانان.
girlery
گالری دخترانه، مکانی برای نمایش هنر و آثار خلاقانه از دختران.
girlfully
به معنای انجام کارها از منظر و لحن دخترانه و با شور و شوق.