gorgerins
گورجرین‌ها، زیورهای گردن هستند که معمولاً در فرهنگ‌ها و دوره‌های مختلف دستخوش تغییر می‌شوند.
gorgeted
گورگت‌دار به معنای داشتن زینت‌های گردن یا حفاظت در اطراف گردن است.
gorgia
گورژیا، ابزاری است که در زمره سازهای موسیقیایی قرار دارد.
gorglin
گورگلین، شخصیتی است که ممکن است در داستان‌ها یا بازی‌های خیالی به کار رود.
gorgonacea
گورگوناچه، نام خانواده‌ای از ارگانیسم‌ها است که به طور خاص در دریا یافت می‌شوند.
gorgonacean
گورگوناسیان، یک موجود دریایی با ساختار پیچیده که معمولاً در یادداشت‌های علمی و زمین‌شناسی بررسی می‌شود.
gorgonaceous
گورگاناسی، اصطلاحی که به طراحی‌ها و سبک‌های هنری با ویژگی‌های تماشایی و حیرت‌انگیز اشاره دارد.
gorgoneioneia
گورگونیونیا، مفهومی اسطوره‌ای است که به عناصر مرتبط با گورگون‌ها و ترس‌ها اشاره دارد.
gorgonesque
گورگونسک، صفتی برای توصیف ویژگی‌هایی که شبیه به گورگون‌ها هستند و احساساتی از حیرت یا ترس را منتقل می‌کنند.
gorgoneum
گورگونئوم، اصطلاحی علمی که به بخشی از اکوسیستم‌های دریایی اشاره دارد.
gorgonia
گورگونیا، نوعی مرجان که در زیستگاه‌های زیرآبی استوایی رشد می‌کند و علاقه‌مندان به طبیعت را جذب می‌کند.
gorgoniacea
گورگونیاسه، یک خانواده از مرجان‌ها که به ویژه به خاطر ساختارهای خاص خود شناخته شده‌اند.
gorgoniacean
صفتی که به خانواده گورگونیاسه اشاره دارد.
gorgoniaceous
دارای ویژگی‌های خاص خانواده گورگونیاسه.
gorgonin
پروتئین ساختاری که در مرجان‌های گورگونی یافت می‌شود.
gorgonise
تبدیل کردن به شکل گورگونی یا پیچیده‌تر.
gorgonised
به حالت گورگونی درآورده شده.
gorgonising
گورگون‌وار به معنای وحشتناک و ترسناک است، به خصوص در مورد ظاهری که خیره‌کننده و مرعوب‌کننده است.
gorgonize
گورگون کردن به معنای ترساندن یا به حالتی غیرقابل حرکت درآوردن است.
gorgonized
گورگون شده به معنای تحت تاثیر ترس یا وحشت قرار گرفتن است.
gorgonizing
گورگون‌وار به مفهوم ایجاد اضطراب و ترس در دیگران اشاره دارد.
gorgonlike
شبیه به گورگون، به معنای وحشتناک و مدهوش‌کننده است.
gorgosaurus
گورگوسور یک دایناسور گوشت‌خوار بود که در دوره کریداسیک زندگی می‌کرد.
gorhen
گوهری، یک پرنده از خانواده‌ی مرغابی‌هاست که معمولاً در مناطق مرطوب زندگی می‌کند.
gorhens
گوهری‌ها، اشاره به چندین پرنده از گونه‌ی گوهری دارد که در گروه‌های بزرگ‌تر زندگی می‌کنند.
goric
گوریک، به سبکی اشاره دارد که غالباً شامل عناصر غیرمعمول و جالب است.
gorily
گوری، به طور خاص به توصیف خشونت یا صحنه‌های دلخراش اشاره دارد.
gorillalike
شبیه گوریل، به صفاتی از نظر فیزیکی یا رفتاری اشاره دارد که یادآور یک گوریل است.
gorillaship
گوریلاشیپ به سبکی از رهبری اشاره دارد که بر قدرت و تاثیرگذاری تأکید دارد.
gorillian
انسان‌نما گوریلی، مرتبط با گوریل یا ویژگی‌های گوریل.
gorilline
ویژگی‌های گوریلی یا مرتبط با انسان‌نما گوریلی.
gorilloid
نوعی که به انسان‌نما گوریلی مربوط می‌شود.
goriness
میزان خون‌ریزی یا خشونت در یک اثر هنری.
gorinesses
جمع کلمه خون‌آشامی، اشاره به حالات مختلف خون‌ریزی یا خشونت.
gorki
نام خانوادگی یا اشاره به آثار و شخصیت گورکی، نویسنده روس.
gorkiesque
ویژگی‌ای که به آثار یا سبک‌های هنری مشابه با گورکی مربوط می‌شود.
gorkun
شخصی که در موقعیت‌ها یا اوضاع خاص رفتارهای غیرمعمول یا خنده‌داری از خود نشان می‌دهد.
gorlin
شخصی کمروی و گوشه‌گیر که در حاشیه باقی می‌ماند.
gorling
نوجوان یا جوان یک نوع گورلی که به طور خاص شاداب و فعال است.
gorlois
شخصیت مهمی در افسانه‌های آرتوری که به عنوان شوهر ایزوت و پدر آرتور شناخته می‌شود.