hardish
کمی سخت، به معنای استحکام ولی نه کاملاً سخت.
hardishrew
سختشرو، نام یک گونه خاص از پستانداران، که ممکن است به جنس خاصی تعلق داشته باشد.
hardystonite
هاردیستونیت، نوعی ماده معدنی خاص که به طور خاص در زمینشناسی مورد استفاده قرار میگیرد.
hardmouth
سخت دهان، نام نوعی ماهی که با ویژگیهای خاص شناخته میشود.
hardmouthed
سخت دهان، به معنای قدرت گاز گرفتن که ممکن است در نژادهای خاص سگها مشاهده شود.
hardnose
سختگیر، کسی که سختگیرانه و بهطور غیرقابل انعطاف به موقعیتها برخورد میکند.
hardock
تخته سنگ سخت، سنگی که معمولاً در سواحل یا مناطق دریایی یافت میشود.
hardpans
لایهای از خاک که بسیار سخت و متراکم است و معمولاً در زیر سطح خاک قرار دارد.
hardsalt
نمکی که بهطور خاص بهمنظور نگهداری مواد غذایی استفاده میشود.
hardset
توافق و تصمیماتی که بهطور قطعی و بدون انعطاف اتخاذ شدهاند.
hardstand
منطقهای با سطح سخت برای پارک خودروها یا ماشینآلات.
hardstands
باندهای سخت، سطحهای مستحکم و غیرقابل تغییر برای نگهداری وسایل نقلیه، به ویژه هواپیماها هستند.
hardtacks
بیسکویتهای سخت، نوعی بیسکویت خشک و سفت هستند که معمولاً برای نگهداری طولانی مدت ساخته میشوند.
hardway
به سختی، عموماً به تجربهای اشاره دارد که در آن فرد از طریق چالشها و مشکلات درس میآموزد.
hardwall
دیوار سخت، دیواری است که برای ارائه حفاظت و ساختار بیشتر طراحی شده است.
hardwareman
مرد لوازمفروشی، شخصی است که در فروش انواع لوازم و ابزار آلات فعالیت میکند.
hardwares
سختافزارها، تمام اجزای فیزیکی و الکترونیکی یک سیستم کامپیوتری هستند.
hardweed
علفی با ساقه سخت که معمولاً در محیطهای خشک رشد میکند.
hardwickia
جنس گیاهان گلدار که به دلیل تنوع و ویژگیهای خاص مورد توجه است.
harebottle
بطریای خاص برای نگهداری مایعات که اغلب در سفرها استفاده میشود.
harebrain
شخصی که اغلب کارهای احمقانه و بیفکری انجام میدهد.
harebur
خرگوش حرابری، نوعی حیوان در این منطقه که به دلایل مختلف از جمله زیستگاه خاص خود شناخته شده است.
hareem
حرم، مکان اختصاصی زنان در دربار یا خانه یک مرد ثروتمند، معمولاً نمایانگر قدرت و تجمل.
hareems
حرمها به معنی جمع کلمه حرم، مکانهای مخصوص زنان که به تاریخ و فرهنگ ملل مختلف مربوط است.
harefoot
حیواناتی که پاهایشان مشابه پاهای خرگوش است، معمولاً شامل ویژگیهای خاصی در زندگی و شکار.
harefooted
حیواناتی که پاهایشان به شکل و ساختار خرگوشی است، به طور خاص در حرکت و شکار موثرند.
harehearted
دلخُرد بودن به معنای داشتن قلبی حساس و ترسو، در مقابل چالشها و خطرات.
harehound
هاراهوند، نژاد سگی است که عمدتاً برای شکار خرگوشها پرورش داده میشود.
hareld
هارلد، نوع خاصی از اردک است که معمولاً در آبهای شیرین دیده میشود.
harelda
هارلدای، نوعی پرنده است که معمولاً الگوهای زیبایی بر روی پرهایش دارد.
harelike
هارلایک به موجوداتی اطلاق میشود که ویژگیهایی مشابه با خرگوش دارند.
haremism
هارمیسم به مجموعهای از سنتها و آداب مربوط به زندگی در حرمسرا اشاره دارد.
harengiform
هارنگیفور به شکل یا ویژگیهایی اشاره دارد که مشابه با ماهیهای هارینگ هستند.
harenut
هارینوت، نوعی نوعی غذا یا ماده غذایی که به غذایی دیگر جهت بهبود طعم افزوده میشود.
harfang
هارفان، نوعی پرنده با پرهای زیبا که به پرواز و شکار در طبیعت مشهور است.
hariana
هاریانا، نوعی گل که به خاطر زیباییاش در فصل بهار شناخته میشود.
harianas
هاریاناها، گروهی از گلها که به خاطر رنگهای زنده و زیبایشان شناخته میشوند.
harico
هاریکو، نوعی حبوبات که بهعنوان منبع پروتئین غنی و مغذی شناخته میشود.