hemispheral
همسفری، مربوط به نیم‌کره، به دو قسمت برابر تقسیم شده است.
hemisphered
همسفری شده، به وضعیت تقسیم به دو نیم‌کره اشاره دارد.
hemispheric
همسفری، مربوط به یا متعلق به یک نیم‌کره.
hemispherical
همسفری، به شکل نیم‌کره اشاره دارد.
hemispherically
به طور همسفری، با توجه به ویژگی‌های نیم‌کره.
hemispheroid
همسفروید، شکل هندسی که تقریباً شبیه نیم‌کره است.
hemispheroidal
شکل نیم کره‌ای، به ساختاری اشاره دارد که شبیه به یک نیم کره یا گنبد است.
hemispherule
نیم کره کوچک، به یک شکل گوی کوچک که فقط نیمی از آن نمایان است اشاره دارد.
hemistater
دستگاه علمی که برای اندازه‌گیری استفاده می‌شود و می‌تواند ناپایداری را کنترل کند.
hemistichal
ساختاری شعر که در آن ابیات به دو نیم تقسیم می‌شوند.
hemistrumectomy
عمل جراحی خاص که در آن یک نیمه از یک ساختار برداشته می‌شود.
hemiterata
ارگانیسم‌های خاص که نیمی از ویژگی‌های معمول را دارند.
hemiteratic
همیتراتیک، به نوعی از ساختارهای شعری یا طراحی که در آن از هفت ناپیوسته استفاده می‌شود، اشاره دارد.
hemiteratics
همیتراتیک‌ها، به بررسی و تحلیل اشکال شعری که دارای ویژگی‌های خاصی هستند، اشاره دارد.
hemitery
همیتری، به تنوع بیولوژیکی که ویژگی‌های خاصی دارد، اشاره دارد.
hemiteria
همیترia، به جنبه‌های خاصی در اکوسیستم‌ها و توازن آنها اشاره دارد.
hemiterpene
همی‌ترپن، به گروهی از ترکیبات شیمیایی که خواص خاصی دارند، اشاره دارد.
hemithyroidectomy
همی‌تیرویدکتومی، عمل جراحی است که در آن فقط یک لوب از غده تیروئید برداشته می‌شود.
hemitype
همی‌تیپ، نوعی از تیپ که تنها ویژگی‌های خاصی را به نمایش می‌گذارد و معمولاً در مطالعات زیست‌شناسی و طبقه‌بندی‌ها به کار می‌رود.
hemitypic
همی‌تیپیک، ویژگی‌هایی که نشان دهنده نوع خاصی از اشکال یا ساختارها با معیارهای خاص هستند.
hemitone
نیم‌پرده واحدی از اندازه‌گیری فواصل صوتی است که در موسیقی به کار می‌رود.
hemitremor
نیم‌لرزش، حرکتی غیر ارادی و لرزشی است که معمولاً در یک طرف بدن رخ می‌دهد.
hemitrichous
همی‌تریخوس به گیاهانی اطلاق می‌شود که موهای خاص و غیرمعمولی دارند.
hemitriglyph
همی‌تریگلیف به الگوهای خاصی گفته می‌شود که در آثار هنری یا سفال‌ها به کار می‌رود.
hemitropal
در علم اپتیک، به ویژگی نوری اشاره دارد که در آن شکست نور فقط در یک سمت صورت می‌گیرد.
hemitrope
در اپتیک به وسیله‌ای اشاره دارد که به طور غیرمتقارن نور را هدایت می‌کند.
hemitropy
بسته به ساختار نوری، به توزیع و رفتار نور اشاره دارد.
hemitropic
به موادی اطلاق می‌شود که رفتار نوری آن‌ها به طور یکسان نیست.
hemitropism
به تمایل برخی از موجودات به جذب نور در یک سمت خاص اشاره دارد.
hemitropous
به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که در آن طرفی از گیاه یا موجود نور بیشتری دریافت می‌کند.
hemivagotony
همی واگاتونی، یک روش جراحی است که در آن تنها یک قسمت از عصب واگ تحت تاثیر قرار می‌گیرد.
hemizygote
همی‌زیگوت، موجودی است که تنها یک نسخه از جفت آلل‌های ژن مشخص را دارد.
hemizygous
همی‌زیگوز به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن تنها یک نسخه از آلل یک ژن خاص وجود دارد.
heml
HEML یک اصطلاح است که می‌تواند به موضوعات و حوزه‌های مختلفی ارجاع دهد.
hemmel
هممل به ساختمان‌ها یا کلبه‌های خاصی اشاره دارد که غالباً در گفتگوهای غیررسمی به کار می‌روند.
hemmer
هممر ابزاری است که به منظور دوخت و آماده‌سازی لبه‌های پارچه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
hemmers
هممر به شخصی اطلاق می‌شود که در دوخت و دوز تخصص دارد و معمولاً برای دوخت لبه‌های پارچه به کار می‌رود.
hemoalkalimeter
هموآلکالی‌متر دستگاهی است که برای اندازه‌گیری میزان قلیایی خون به کار می‌رود.
hemoblast
هموبلاست به سلول‌های بنیادی اشاره دارد که می‌تواند به سلول‌های خونی تبدیل شود.
hemochromatotic
هموکروماتوتیک به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن بدن آهن بیشتری از حد نرمال جذب می‌کند.