homeridian
هومریدین، صفتی مرتبط با تفکرات و رویکردهای خاص ادبی است که بر تعاملات بین محیط‌های داخلی و خارجی تمرکز دارد.
homerist
هومریست، شخصی است که در زمینه آثار هومر، شاعر یونانی باستان، تخصص دارد.
homerite
هومریت، به شخصی اطلاق می‌شود که به تفسیر و تحلیل آثار هومر و ادبیات مرتبط با آن می‌پردازد.
homerology
هومرولوژی، شاخه‌ای از مطالعات ادبی است که به بررسی آثار هومر و تأثیر آن بر سایر متون و فرهنگ‌ها می‌پردازد.
homerologist
هومرولوژیست، متخصصی است که به مطالعه و تحلیل آثار هومر و زمینه‌های فرهنگی و تاریخی مرتبط با آن می‌پردازد.
homeromastix
هومرومستیکس، نقد یا تحلیل آثار هومر است که می‌تواند شامل ارزیابی‌های فرهنگی، ادبی و اجتماعی باشد.
homeseeker
جستجوگر خانه، کسی که در جستجوی یک خانه یا محل اقامت جدید است.
homesickly
احساسی که فرد نسبت به فقدان خانه یا مکان آشنا در زندگی اش دارد.
homesome
احساس صمیمیت و راحتی در یک فضا یا محیط.
homespuns
پارچه یا محصولی که به صورت دستی و معمولاً در خانه بافته یا دوخته شده است.
homestall
محل یا سازه‌ای جهت نگهداری حیوانات در یک خانه یا مزرعه.
homesteader
شخصی که زمین را تصرف می‌کند و در آن زندگی می‌کند، معمولاً برای کشاورزی.
homesteaders
شخصی که در زمین‌های متعلق به خود خانه می‌سازد و برای زندگی از آن استفاده می‌کند.
homester
شخصی که علاقه‌مند به منزل و زندگی در خانه است.
homewardly
به سمت خانه، در مسیر بازگشت به خانه.
homeworks
کارهایی که دانش آموزان به عنوان تکلیف در خانه باید انجام دهند.
homewort
نوعی گیاه که به خاطر ویژگی‌های خاصش شناخته شده است.
homichlophobia
ترس از مه و غبار.
homicidally
به معنای عمل کردن یا رفتار کردن به شکل کشنده یا خطرناک برای دیگران.
homicidious
به معنای داشتن ویژگی‌های کشنده یا خطرناک.
homicidium
عمل کشتن یک انسان به وسیله انسان دیگر.
homiculture
بررسی تأثیر فرهنگ بر جنایات و رفتارهای خشونت‌آمیز.
homiform
شکلی که به انسان یا نمونه‌ای انسانی شباهت دارد.
homilete
شخصی که موعظه می‌کند یا بیان کننده عقاید دینی است.
homiletical
همیلتیک به متون مذهبی و نطق های دینی اشاره دارد که به شیوه ای خاص و تأثیرگذار ارائه می‌شوند.
homiletically
به شیوه‌ای که مربوط به وعظ یا سخنرانی‌های مذهبی است.
homiliarium
مجموعه‌ای از موعظه‌ها یا سخنان دینی که معمولاً به عنوان مرجع استفاده می‌شوند.
homilist
شخصی که موعظه یا سخنرانی دینی انجام می‌دهد.
homilists
افرادی که موعظه‌ها را ارائه می‌دهند و به تبلیغ دین اهتمام دارند.
homilite
شخصی که به وعظ و تبلیغ مشغول است و محتوای آن را ارائه می‌دهد.
homilize
موعظه یا اظهاراتی که با هدف هدایت اخلاقی دیگران بیان می‌شود.
hominal
درجه‌ای از ارتباط با انسان یا مشابه بودن به انسان.
hominem
اشاره به نوعی استدلال که در آن شخص به جای موضوع به خود شخص حمله می‌شود.
hominess
حس خانگی و راحتی که فضایی گرم و دوستانه فراهم می‌کند.
hominesses
جمع صمیمیت، حس خانگی و راحتی در مکان‌های مختلف.
hominian
مربوط به نظریه‌ها یا مواردی که به انسان و تکامل انسانی اشاره دارد.
hominians
هومینی‌ها، موجودات خیالی که در داستان‌ها و افسانه‌ها به تصویر کشیده می‌شوند.
hominidae
خانواده‌ای از پستانداران شامل انسان‌ها و نزدیک‌ترین خویشاوندان آنها.
hominies
اصطلاحی برای اشاره به انسان‌های مدرن و اجداد نزدیک آنها.
hominify
فرایند تبدیل یا تطبیق یک گونه به ویژگی‌های انسان‌ها.