initiatrixes
جمع تأسیس کنندهها؛ زنانی که اقداماتی را آغاز میکنند.
initio
به معنای آغاز یا نقطه شروع یک عمل یا توافق.
initis
نوعی التهاب که میتواند در بخشهای مختلف بدن رخ دهد.
initive
فرم پایه یا ابتدایی یک فعل.
injectable
قابل تزریق، به شکلی که بتوان آن را از طریق تزریق به بدن وارد کرد.
injectant
موادی که برای تزریق داروها به بدن استفاده میشوند.
injelly
نوعی ماده خوراکی که از میوهها تهیه میشود و معمولاً غلیظ است.
injoin
پیوستن به گروه یا سازمانی، یا به جمعی اضافه شدن.
injoint
به هم پیوستن یا متصل کردن قطعات، معمولاً در تعمیرات.
injucundity
احساس خوشایند و لذت بخش، به ویژه در جمعهای اجتماعی.
injudicial
غیرقانونی و مربوط به تصمیمات ناگهانی در نظام قضایی.
injunctive
تزریقی، مربوط به دستوری که به منظور جلوگیری یا هدایت رفتارها صادر میشود.
injunctively
بهطور تزریقی، توصیف کاری که به عنوان دستوری عنوان میشود.
injurable
آسیبپذیر، قابلیت آسیب دیدن را دارد.
injuredly
به طرز آسیبدیده، به شکلی که نشان دهنده آسیب روحی یا جسمی باشد.
injurer
کسی که به دیگری آسیب میزند یا صدمه میزند.
injurers
افرادی که به دیگران آسیب میزنند یا صدمه میزنند.
injuria
هر عمل نادرستی که باعث آسیب میشود.
injuriously
به طور آسیبزننده، به صورتی که صدمه یا ضرر برساند.
injust
غیرعادلانه، ناعادلانه، نامشروع.
injustifiable
غیرقابل توجیه، به معنای عمل یا وضعیتی که توجیه منطقی یا اخلاقی ندارد.
injustly
ناعادلانه، به معنای انجام عمل یا اتخاذ تصمیم به شکل غیرعادلانه.
inkbush
درختچهٔ جوهر، نوعی درختچهای که غالباً در مناطق مرطوب رشد میکند.
inken
اینکن، به مواردی اطلاق میشود که به نوعی جوهر سنتی اشاره دارد.
inker
جوهرزن، فردی که جوهر را بر روی نقاشیها و طراحیها قرار میدهد.
inkerman
جوهران، فردی که در زمینه کار با جوهرها فعالیت میکند.
inkers
انکرها، افرادی هستند که در هنر و چاپ سنتی از جوهر برای پر کردن طرحها یا نوشتهها استفاده میکنند.
inket
اینکت، ظرف کوچکی است که برای نگهداری جوهر به کار میرود.
inkfish
ماهی جوهر، نوعی ماهی است که از خود جوهر آزاد میکند.
inkholder
جا جوهری، وسیلهای برای نگهداری قلم و جوهر است.
inkhornism
انکرهگرایی، تمایل به استفاده از کلمات پیچیده و غالباً غیرضروری در نوشتار است.
inkhornist
انکرهگر، شخصی است که به استفاده از زبان پیچیده و غیرعادی تمایل دارد.
inkhornize
فخرفروشی، استفاده از زبان و واژههای بسیار پیچیده و غیر طبیعی در گفتار و نوشتار.
inkhornizer
فخرفروش، شخصی که به جای استفاده از واژههای ساده، از اصطلاحات پیچیده و غیرطبیعی استفاده میکند.