iridizing
فرآیند فنی ایجاد اثر رنگین‌کمانی بر روی سطوح.
irido
ترم پزشکی برای اشاره به قسمت رنگی چشم، مردمک.
iridoavulsion
آسیب شدید به مردمک که می‌تواند باعث جدا شدن آن از محل اصلی خود شود.
iridocapsulitis
التهاب در لایهٔ مردمک و پیکر آن که می‌تواند منجر به مشکلات بینایی شود.
iridocele
ایریدوسل، حالتی نادر در چشم است که در آن بافت عنبیه به درون اتاق قدامی(فضای جلویی چشم) خارج می‌شود.
iridoceratitic
ایریدوسرستیک به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن التهاب به هر دو بخش عنبیه و قرنیه چشم آسیب می‌زند.
iridochoroiditis
ایریدوشوریدیت به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن التهاب در عنبیه و شبکیه چشم رخ می‌دهد.
iridocyclitis
ایریدوسیکلیت به حالتی اطلاق می‌شود که در آن التهاب در عنبیه و حلقه بافتی اطراف آن (سیلیک) رخ می‌دهد.
iridocyte
ایریدوسیت به سلول‌هایی اطلاق می‌شود که در بافت عنبیه وجود دارند و در تنظیم رنگ چشم مؤثرند.
iridocoloboma
ایریدوکلازما نوعی عیب مادرزادی در چشم است که در آن بخشی از بافت عنبیه وجود ندارد.
iridoconstrictor
عضله‌ای که موجب انقباض مردمک چشم می‌شود و اندازهٔ آن را کاهش می‌دهد.
iridodesis
یک عمل جراحی که در آن عنبیه به ساختار دیگری متصل می‌شود.
iridodiagnosis
تشخیصی که به بررسی و تحلیل عنبیه برای پی بردن به وضعیت سلامتی می‌پردازد.
iridodialysis
جدا شدن عنبیه از بدن مژگانی که ممکن است پس از آسیب به چشم اتفاق بیفتد.
iridodonesis
حرکت یا لرزش عنبیه که نشان‌دهندهٔ مشکلات در ناحیهٔ زونول‌ها می‌باشد.
iridokinesia
حرکت عنبیه به دلیل تغییرات نور و واکنش‌های نوری.
iridoline
ایریدولین، یک اصطلاح علمی در زیست‌شناسی که به نوع خاصی از ترکیبات یا ساختارها اشاره دارد.
iridomalacia
ایریدوملاسی، وضعیتی است که در آن عنبیه نرم می‌شود و می‌تواند چندین عارضه چشمی به همراه داشته باشد.
iridomyrmex
ایریدومیرمکس، یک جنس مورچه است که در مناطق گرمسیری و نیمه‌گرمسیری یافت می‌شود.
iridomotor
ایریدوموتور، اصطلاحی است که به حرکات عضلات در کنترل عنبیه اشاره دارد.
iridoncus
ایریدونکوس، ویژگی‌های خاصی از ساختار عنبیه را توصیف می‌کند.
iridoparalysis
ایریدوپارالیز، وضعیتی است که در آن عضلات کنترل‌کننده عنبیه فلج می‌شوند.
iridophore
ایریدوفور، سلول‌هایی در موجودات زنده که دارای رنگدانه‌های تابشی و عدم ثبات در رنگ هستند و معمولاً در ماهی‌ها و دوزیستان دیده می‌شوند.
iridoplegia
ایریدوپلژی، وضعیتی است که در آن عضلات کنترل‌کننده عنبیه واقعا کار نمی‌کنند و منجر به عدم توانایی در تنظیم اندازه مردمک می‌شود.
iridoptosis
ایریدوپتوز، حالتی است که در آن عنبیه از جایگاه طبیعی خود پایین می‌آید و ممکن است به دلیل آسیب یا سایر شرایط پزشکی باشد.
iridopupillary
ایریدوپاپیلا به ارتباط یا تعامل بین عنبیه و مردمک چشم اشاره می‌کند.
iridorhexis
ایریدورکسیس، عمل جراحی است که در آن عنبیه برش داده می‌شود، معمولاً برای رفع مشکلات چشمی خاص.
iridosclerotomy
ایریدوسکلرکتومی، روشی جراحی است که در آن روابط بین عنبیه و اسکلرا برای درمان مشکلات چشمی ایجاد می‌شود.
iridosmine
ایریدوسمین، کانی نادری است که ترکیبی از ایریدیم و اوسمیوم را در خود دارد و به عنوان یک ماده معدنی ارزشمند شناخته می‌شود.
iridosmium
ایریدوسیمیوم، آلیاژی است که از ترکیب ایریدیم و اوسمیوم ایجاد می‌شود و به خاطر چگالی بالای خود مورد توجه است.
iridotasis
ایریدوتاسی، یک عمل جراحی است که در آن تغییراتی در ساختار عنبیه چشم ایجاد می‌شود.
iridotome
ایریدوتوم، ابزاری است که در پزشکی برای برش عنبیه در جراحی‌های چشمی به کار می‌رود.
iridotomy
ایریدوتومی، عمل جراحی‌ای است که برای کاهش فشار در داخل چشم با برش دادن عنبیه انجام می‌شود.
iridotomies
ایریدوتومی‌ها، عمل‌های جراحی هستند که ممکن است برای درمان مشکلات چشمی در چندین نقطه مختلف از عنبیه انجام شوند.
iridous
کلمه‌ای که به رنگین‌کمانی اشاره دارد و برای توصیف اشیاء یا محیط‌های رنگارنگ و درخشان استفاده می‌شود.
iring
فرآیند یا تکنیک استفاده شده در ساخت جواهرات.
irisate
به معنای افزودن رنگ یا لایه‌های رنگی برای ایجاد عمق و جلوه بیشتر در آثار هنری.
irisated
به معنای رنگ‌آمیزی یا تغییر رنگ چیزهایی به شکل رنگین‌کمانی.
irisation
پدیده‌ای که در آن رنگ‌ها بر اثر نور مختلف تغییر می‌کنند.
iriscope
ابزاری که برای مشاهده رنگ‌ها و الگوهای موجود در عنبیه استفاده می‌شود.