kyrial
کیریال، سازی است که در موسیقی سنتی استفاده میشود.
kyriale
کیریال، مجموعه ای از سرودها و دعاها در کلیسا است.
kyrielle
کیریله، شکل خاصی از شعر است که در آن یک خط یا بخشی تکرار میشود.
kirigami
کیریگامی، هنر ساخت اشکال از کاغذ با برش دادن است.
kirigamis
کیریگامیها، اشکالی از کاغذ هستند که با برش ساخت میشوند.
kirillitsa
کیریلیتسا یک سیستم نوشتاری از الفبای سیریلیک است که برای نوشتن زبانهای اسلاوی شرقی مانند روسی و اوکراینی استفاده میشود.
kirimon
کیریمن نوعی دسر ساخته شده از مواد طبیعی که معمولاً در مراسمهای خاص ژاپنی سرو میشود.
kyrine
کیریدین به مفهوم معنوی و عنصر حکمت در اسطورههای باستانی اشاره دارد.
kyriologic
کیریولوژیک به مطالعه تغییرات جوی و تأثیرات آن بر محیط زیست میپردازد.
kyrios
کیریوس به مفهوم مقامات و افراد دارای قدرت در تاریخ یونان باستان اشاره دارد.
kirker
کیریکر به آهنگها و نفوذهای فرهنگی قدیمی اسکاتلند اشاره دارد.
kirkify
کیرکی کردن، به معنای ایجاد فضایی از آرامش و رفاقت در یک برنامه یا رویداد.
kirking
کیرکی، به معنای برگزاری یک دورهمی دوستانه و غیررسمی با نشانههایی از سرگرمی و گفتگو.
kirkinhead
کیرکینهد، نام یک مکان جغرافیایی، شهری در انگلستان، با تاریخ و چشمانداز خاص خود.
kirklike
کیرکی مانند، به وصف چیزی که ویژگیهای خاص غیررسمی و شاداب دارد.
kirkton
کیرکتون، نام یک منطقه جغرافیایی، با جاذبههای طبیعی و فرهنگی.
kirktown
کیرکتون، نام یک مکان جغرافیایی، شهر یا بخش از یک شهر با ویژگیهای خاص.
kirkward
کیرکوارد، اصطلاحی برای اشاره به مکانی در نزدیکی یا در جهت یک کلیسا است.
kirmess
کیرمِس، یک جشن یا میهمانی محلی است که معمولاً شامل بازیها و سرگرمیها میشود.
kirmesses
کیرمِسها، جمع کلمه کیرِمِس، به جشنهای محلی اشاره دارد که معمولاً سرگرمی و بازیهایی دارد.
kirmew
کیرو مِ، اصطلاحی که به گوسفند یا نشانهای از فراوانی اشاره دارد.
kirn
کیرن، وسیلهای برای هم زدن شیر و تبدیل آن به کره است.
kirned
کیرن، به معنای هم زدن یا کار کردن با شیر برای تبدیل آن به مادهای دیگر است.
kirning
در زبان انگلیسی به مفهوم حبابدار بودن مایعات بهکار میرود و معمولاً به حالتی از مایعات اشاره میشود که در آن حبابها ایجاد میشوند.
kirns
به نوعی محصول یا میوهای اشاره دارد که پس از برداشت بهعنوان کیرن معرفی میشود.
kirombo
به نوعی میوه یا طعمی اشاره دارد که معمولاً در اسموتیها یا دسرها استفاده میشود.
kirsches
به نوعی میوه اشاره دارد که معمولاً در پخت و پز و دسرها استفاده میشود.
kirsen
به نوعی درخت اشاره دارد که معمولاً در مناطق گرمسیری رشد میکند.
kirsten
نامی است که معمولاً در کشورهای غربی برای دختران به کار میرود.
kirsty
کیریستی، نامی زنانه که غالباً در کشورهای انگلیس و اسکاتلند استفاده میشود.
kirtled
کرته، نوعی لباس سنتی که در فرهنگهای مختلف ممکن است دیده شود.
kirve
کره، شخصی که در برخی فرهنگها به عنوان راهنما و مشاور روحانی شناخته میشود.
kirver
کرور، شخصی که به دیگران در زمینه کشاورزی و زندگی روستایی مشاوره میدهد.
kisaeng
کیسانگ، زنان هنرمند و سرگرمکننده در کره که در زمینههای مختلف هنری تخصص دارند.
kisang
کیسانگ، منطقهای که به خاطر زیبایی طبیعی و فرهنگیاش شناخته میشود.
kischen
کیشن، نوعی گیاه یا موجود زنده که به سبب زیبایی خود شهرت دارد.
kyschty
کیشتی، نوعی مواد اولیه که در صنایع دستی به کار میرود.
kyschtymite
کیشتیمیت، نوعی ماده معدنی نادر با ویژگیهای منحصر به فرد.
kishambala
کیشامبالا، نوعی جشن یا مراسم فرهنگی که در میان مردم محلی معروف است.
kishen
کیشین، نوعی عنصر فرهنگی یا سنتی که در یک جامعه دارای اهمیت است.