malmier
مالمی‌تر به معنی بیشتر از حد معمول شکاک یا سست عنصر است.
malmiest
مالمی‌ترین به معنی بیشترین حد بی‌اعتمادی یا سستی در رفتار است.
malmignatte
مالمی‌گنات به نوعی عنکبوت گفته می‌شود که معمولا در مکان‌های مرطوب یافت می‌شود.
malming
مالمد به فرایند خراشیدن یا آسیب رساندن به یک ماده است.
malmock
تمسخر کردن یا به سخره گرفتن کسی، به ویژه به طور غیرمستقیم و ناپسند.
malmstone
مال‌مستون، نوعی سنگ که معمولاً در ساخت و ساز و تزیینات مورد استفاده قرار می‌گیرد.
malnutrite
سوءتغذیه، وضعیتی که در آن افراد به دلیل ناکافی بودن یا نادرست بودن مواد غذایی، از مواد مغذی لازم محروم می‌شوند.
malo
مالو، نسیمی است که معمولاً احساس تازگی را به همراه دارد.
malobservance
عدم رعایت، به معنای نادیده گرفتن یا عدم توجه به اصول و قوانین مشخص شده.
malobservation
عدم مشاهده، به معنای بی‌توجهی یا عدم دقت در مشاهده اطلاعات یا داده‌ها.
maloca
مالوکا، خانه‌ای سنتی برای جامعه‌های بومی آمریکای جنوبی، معمولاً با ساختاری بزرگ و طراحی خاص.
malocchio
مالوکّو، نگاهی بدمنی است که اعتقاد بر این است می‌تواند به کسی آسیب بزند.
maloccluded
مالوکلودد، وضعیتی که دندان‌ها یا فک‌ها به درستی منطبق نمی‌شوند.
malodorant
مالودورانت، ماده‌ای که بوش نامطبوعی ایجاد می‌کند.
malodorously
مالودوروسلی، به معنای با بویی نامطبوع یا بد بو.
malojilla
مالوجیلا، گیاهی که در طب سنتی استفاده می‌شود و دارای خواص درمانی است.
malonic
مالونیک یک ترکیب شیمیایی است که به عنوان یکی از اسیدهای دی کربوکسیلیک شناخته می‌شود و در برخی واکنش‌های شیمیایی کاربرد دارد.
malonyl
مالونیل یک گروه شیمیایی است که در بیوشیمی و سنتز اسیدهای چرب نقش دارد.
malonylurea
مالونیل اوره یک ترکیب شیمیایی است که در داروسازی و تحقیقات شیمیایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
malope
مالوپه یک اصطلاح ادبی است که در متن‌های خاصی به کار می‌رود.
maloperation
عمل نادرست به انجام یک کار به گونه‌ای اشاره دارد که نتیجه مطلوبی نداشته باشد.
malorganization
سازماندهی نادرست به عدم توانایی در ساختاردهی مناسب و کارآمد یک سیستم یا گروه اشاره دارد.
malorganized
بی‌نظم، به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزها به طور غیرموثر یا نادرست ترتیب داده شده‌اند.
malouah
مالوه، به نوع خاصی از ماهی اشاره دارد که در تعدادی از اقیانوس‌ها وجود دارد.
malpais
مالپس، به زمین‌هایی با ویژگی‌های خاص آتشفشانی اشاره دارد که عموماً سخت و سنگی هستند.
malpighia
مالپیگیا، به گروهی از گیاهان گلدار اشاره دارد که به دلیل میوه‌های خوراکی‌اش شناخته می‌شود.
malpighiaceae
مالپیگیاسه، خانواده‌ای از گیاهان است که شامل انواع گیاهان شناخته شده و با ارزش اقتصادی می‌باشد.
malpighiaceous
مالپیگیاسه، به گیاهانی با ویژگی‌های خاص که در خانواده مالپیگیا قرار دارند، اشاره دارد.
malplaced
بد جاگذاری شده، وضعیتی که در آن اشیا یا ایده‌ها در مکان یا موقعیت نامناسب قرار گرفته‌اند.
malpoise
عدم تعادل در وضعیت یا رفتار، به ویژه در زمان مواجهه با فشار.
malposed
به اشتباه یا نامناسب مطرح کردن یک ایده یا سوال.
malposition
وضعیت نادرست یا نامناسب در مکانی که باعث کاهش اثرگذاری می‌شود.
malpracticed
عملکرد نادرست یا غیراخلاقی در حرفه‌ای تخصصی.
malpracticing
در یک حرفه به طرز نادرست یا غیر اخلاقی عمل کردن.
malpractioner
عملگر اشتباه، فردی که به طور نادرست عمل می‌کند یا در قهریش ناتوان است.
malpractitioner
عملگر نادرست، پزشکی که به دلیل رفتارهای غیرقانونی یا غیراخلاقی مجوز کار خود را از دست می‌دهد.
malpraxis
مالپرکسیس، استفاده نادرست یا غیراخلاقی از علم و مهارت در زمینه‌های حرفه‌ای.
malproportion
مالپروپوشن، عدم تناسب در اندازه یا نسبت اجزا در یک چیز.
malproportioned
مالپروپوشند، چیزی که در آن اندازه یا نسبت اجزا بطور نادرست تعیین شده باشد.
malpropriety
مالپرپریت، نادرستی در رفتار یا استعمال غیرمناسب در یک موقعیت اجتماعی.