mangifera
مانگیرفا، یک نوع درخت میوه‌دار که به تولید انبه معروف است و در مناطق گرمسیر رشد می‌کند.
mangily
به صورت شاداب و زنده، به طور معمول به نحوی جذاب یا دلپذیر.
manginess
وضعیت یا کیفیت زشت یا ژولیده بودن، به ویژه در مورد حیوانات یا ظاهر.
mangleman
فردی که در تعمیر یا کار کردن با ماشین‌آلات متخصص است.
mangler
دستگاه یا شخصی که در فرایند رسیدگی یا خشک‌کردن پارچه‌ها یا لباس‌ها استفاده می‌شود.
manglers
گروهی از افرادی که در زمینه تعمیر و کار با ماشین‌آلات یا پارچه‌ها فعالیت می‌کنند.
manglingly
به‌طرز درهم و برهم، به گونه‌ای که خوب فهمیده نشود.
mangona
نوعی میوه گرمسیری که دارای طعمی شیرین و خوشمزه است.
mangonism
مفهوم مرتبط با کشاورزی و کشف ویژگی‌های خاص گیاهان.
mangonization
فرایند اصلاح و بهبود ویژگی‌های خاص گیاهان برای افزایش تولید.
mangonize
عمل تبدیل یا بهبود گیاهان با استفاده از روش‌های خاص.
mangoro
درختی است که در مناطق گرمسیری رشد می‌کند و چوبی مقاوم دارد.
mangour
مانگور، نوعی ماهی است که عمدتاً در آب‌های گرمسیری و استوایی زندگی می‌کند.
mangrass
علف مانگراس، نوعی گیاه است که در مناطق باتلاقی و ساحلی رشد می‌کند.
mangrate
مانگرِیت، ابزاری است برای له کردن مواد غذایی.
mangue
مانگه، نام درختی است که میوه‌ای خوشمزه تولید می‌کند.
mangwe
مانگه، نوعی پارچه یا ماده‌ای است که در تولید لباس‌های سنتی استفاده می‌شود.
manhaden
مانهایدن، نوعی ماهی است که در آب‌های سرد و گرم یافت می‌شود و از ماهی‌های مهم در صنعت ماهی‌گیری است.
manhandler
مرددستیار، کسی که در جابه‌جایی یا دستکاری اشیای بزرگ و سنگین تخصص دارد.
manhattanize
به معنای تبدیل یک منطقه به سبک زندگی شهری و مدرنیته، مشابه شهر نیویورک.
manhead
سر مرد، به عنوان عنصر شناسه یا نمادی از انسانیت و قدرت.
manhoods
به معنای دوره یا حالت بزرگسالی و مسئولیت‌های مرتبط با آن در زندگی مردان.
manhunter
مردشکار، کسی که در پیگیری یا پیدا کردن اشخاص یا مظنونین فعالیت می‌کند.
manhunting
شکار مردان، به معنای جستجو یا پیگیری افراد خاص به ویژه مظنونین یا زندانیان فراری.
mani
مانی، به معنای دیوانگی یا حالتی غیرعادی در شخصیت که معمولاً با شوق و اشتیاق زیاد همراه است.
maniable
قابل مدیریت و تحت کنترل، به معنای این که چیزی به آسانی می‌تواند اصلاح یا سازماندهی شود.
maniacally
به طور دیوانه‌وار، به حالتی اشاره دارد که شامل رفتار شدید و بی‌پروا است.
maniaphobia
ترس از جمع‌آوری یا مینیاتوری‌ها و اشیاء کوچک، که ممکن است به دلایل روانی ایجاد شود.
manyberry
نوعی میوه، که معمولاً در سس‌ها یا دسرها استفاده می‌شود.
manically
به طور شدید و هیجان‌زده، به معنای صرف انرژی زیاد در یک فعالیت.
manicaria
منیکاریا، نوعی نخل بومی آمریکای جنوبی که به خاطر چوب و برگ‌هایش شناخته شده است.
manicate
مدیریت کردن یا سازماندهی کردن موارد مختلف، به ویژه در زمینه باغبانی یا فضاهای سبز.
manichaeanism
مانی‌کیسم، فلسفه‌ای مذهبی که اعتقادات زرتشتی و مسیحی را در بر می‌گیرد و بر جنگ بین خیر و شر تأکید می‌کند.
manichaeanize
مانی‌کی کردن به معنای ساده‌سازی و دو قطبی کردن موارد پیچیده، به ویژه در مباحث فلسفی یا اخلاقی.
manichaeist
مانی‌کیست به فردی اطلاق می‌شود که مانی‌کیسم را دنبال می‌کند و به دوگانگی خیر و شر اعتقاد دارد.
manichord
مانی‌کورد، ساز موسیقی که معمولاً از چوب و سیم ساخته می‌شود و در دوران باستان محبوب بوده است.
manichordon
مانیکوردون، یک نوع ساز موسیقی با ساختار ویژه و منحصر به فرد که در فرهنگ‌های خاص وجود دارد.
manicole
مانیکول، ماده‌ای غذایی که در آشپزی سنتی کاربرد دارد.
manicon
مانیکن، مجسمه یا مدل انسانی که برای نمایش لباس‌ها یا هنرها استفاده می‌شود.
manicord
مانیکورد، نوع خاصی از ساز موسیقی که صدای خاصی تولید می‌کند.