manvantara
مانوانتارا، دورهای از زمان در کیهانشناسی هندو که شامل فعالیتهای خاص است.
manway
مسیر یا ورودی در تجهیزات برای دسترسی به داخل آنها.
manward
به سوی مردان، به سمت مردان یا ناحیهای که مردان در آنجا تجمع کردهاند.
manwards
به سمت مردان، در راستای حضور مردان یا اجتماعی از مردان.
manweed
گیاهی که به مردان نسبت داده میشود.
manwise
به معنای رفتار یا طرز فکر معمولی مردانه.
manxman
به معنای مردی از جزیره من یا نمایانگر سنتهای خاص مردانگی.
manxwoman
به معنای زنی از جزیره من یا نمایانگر سنتهای خاص زنانگی.
manzana
به معنای سیب به زبان اسپانیایی.
manzanillo
مانزانلیو، شهری در مکزیک که به خاطر سواحل زیبا و آب و هوای گرمش شناخته میشود.
manzas
مانزا، نوعی ماده غذایی که معمولاً در آشپزی سنتی به کار میرود.
manzil
منزل، مکانی برای استراحت یا پناهگاه مسافران.
maomao
ماوماو، اصطلاحی برای اشاره به گربهها که در فرهنگهای مختلف ممکن است استفاده شود.
maoridom
ماوریدوم، بیانگر فرهنگ و آداب سنتی مردم مائوری است.
maorilander
مائوریلندر، شخصی است که به جامعه مائوری تعلق دارد و نماینده فرهنگ آن است.
maormor
مادربزرگ، مادر پدر یا مادر، یک رابطه خونی با نوهها دارد.
mapach
مآپچ، یک جانور پستاندار کوچک که عمدتاً به صورت شبانه فعال است و غالباً در مناطق جنگلی زندگی میکند.
mapache
مآپچه، یک جانور پستاندار با هوش که بیشتر در شب فعال است و در ساختمانها و جنگلها زندگی میکند.
mapau
ماپاو، یک پرنده زیبا که صدای آن در بیشتر مناطق گرمسیری به گوش میرسد.
maphrian
مافیریان، یک جانور فرضی که ممکن است در داستانها و افسانهها دیده شود.
mapland
ماپلند، یک مکان تخیلی که ماجراجویان در آن میتوانند کشفیات جالبی داشته باشند.
maplebush
بوش مِیپل، گیاهی است با برگهای بزرگ و زیبا که معمولاً در مناطق معتدل میرویند.
mapleface
چهرهای که به دلیل ویژگی خاص یا دوستانهاش به مِیپل فِیس معروف است.
maplelike
شبیه به مِیپل، معمولاً در مورد طعم یا ویژگیهای دیگر استفاده میشود.
mapmaking
فرایند تهیه نقشه، شامل جمعآوری و نمایاندن اطلاعات جغرافیایی.
mapo
نوعی غذا که معمولاً از توفو و چاشنیهای تند در آشپزی چینی تهیه میشود.
mappable
قابل نقشهبرداری، به معنای قابلیت تبدیل اطلاعات به نقشه یا تصویر.
mappen
برنامهریزی کردن یا ترتیب دادن، معمولاً به صورت تجزیه و تحلیل یا نقشهبرداری از یک روند یا فرآیند اتفاق میافتد.
mapper
نقشهکش، شخصی که به ایجاد نقشه یا چارت کمک میکند، معمولاً برای نشاندادن جزئیات یا روابط استفاده میشود.
mappers
نقشهکشها، افرادی که مسئول ایجاد نقشهها یا چارتهای اطلاعاتی برای نمایش دادهها هستند.
mappy
نقشهمانند، توصیفی برای چیزهایی که شبیه یک نقشه هستند یا مفهومی را به صورت تصویری نشان میدهند.
mappila
مپیلا، یک سبک موسیقی سنتی که ریشه در فرهنگ هند دارد و اغلب به زبان محلی اجرا میشود.
mappist
نقشهکش، فردی که به ایجاد و طراحی نقشهها علاقه دارد و در زمینه نقشهنگاری فعالیت میکند.
mapwise
بهروش یا شیوهای که در آن اطلاعات بر اساس نقشهها یا الگوها سازماندهی میشود.
maquahuitl
سلاحی چوبی شبیه به شمشیر که در آن تیغههای تیز استخوان یا سنگ قرار دارد.
maquereau
نوعی ماهی که به خاطر طعم و ارزش غذاییاش شناخته میشود.
maqui
توتهای کوچک و تیرهای که از درخت ماکی بهدست میآید و برای خواص سلامتیاش مورد توجه است.
maquiritare
گروههای بومی که در دل جنگلهای آمازون زندگی میکنند و فرهنگی غنی دارند.
marabotin
پاستای خاصی که بهطور سنتی در غذاهای ایتالیایی استفاده میشود.