birdshot
گلوله پرنده، نوعی گلوله شلیک ویژه برای شکار پرندگان و حیوانات کوچک.
bird's-nest
آشیانه پرنده، محلی که پرنده‌ها برای تخم‌گذاری و مراقبت از جوجه‌ها می‌سازند.
bird's-nesting
آشیانه‌سازی پرندگان، فرایند ساختن آشیانه و مراقبت از جوجه‌ها توسط پرندگان.
bird's-nest orchid
اورکیده آشیانه پرنده، نوعی گیاه بومی که در محیط‌های مرطوب و تاریک رشد می‌کند و شکل ظاهری خاصی دارد.
bird's nest soup
سوپ نNest پرندگان، نوعی سوپ است که از لانه پرندگان درست می‌شود و در برخی فرهنگ‌ها به عنوان غذایی لوکس و درمانی مشهور است.
birds of a feather flock together
این عبارت به معنای این است که افرادی که ویژگی‌های مشترک دارند، تمایل دارند که با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
birdsong
آواز پرندگان به صدای زیبا و دلنشین پرندگان گفته می‌شود که معمولاً در صبح می‌شنویم.
bird strike
اصطکاک پرنده به برخورد یک پرنده با یک هواپیما گفته می‌شود و می‌تواند عواقب خطرناکی به همراه داشته باشد.
bird table
میز پرندگان به نوعی جاذب غذا برای پرندگان گفته می‌شود که در حیاط یا باغ برای جذب آنها قرار می‌گیرد.
birdwatcher
پرنده‌نگر به فردی گفته می‌شود که به مشاهدۀ پرندگان و شناساندن گونه‌های مختلف آنها علاقه‌مند است.
birdwatching
پرنده‌نگری، فعالیت تماشای پرندگان در محیط طبیعی خود به منظور لذت بردن، تحقیق یا یادگیری درباره رفتار و ویژگی‌های آن‌ها.
birdwing
بال پرنده، اشاره به نوعی پروانه با بال‌های بزرگ و زیبا که اغلب در مناطق گرمسیری یافت می‌شود.
birefringent
دوشکستی، اشاره به ویژگی‌های خاص برخی مواد که در جهت‌های مختلف نور را به طور متفاوتی شکست می‌دهند.
birkenstock
بریکنستوک، برند معروف آلمانی کفش، به ویژه صندل‌هایی با طراحی ارگونومیک و راحت.
birl
چرخیدن، به دور خود چرخیدن یا چرخاندن، معمولاً در یک فعالیت تفریحی یا رقص.
birlinn
بیرلین، نوعی کشتی باستانی، به‌ویژه در اسکاتلند، که معمولاً برای حمل و نقل و تجارت استفاده می‌شد.
birman
بیرمان، نوعی گربه نیمه‌طولانی با موهای نرم و چشمان آبی است که به خاطر شخصیت دوست‌داشتنی‌اش محبوب است.
biro
بیرو، نوعی خودکار است که با جوهر مایع کار می‌کند و معمولاً برای نوشتن استفاده می‌شود.
birth certificate
گواهی تولد، سندی قانونی که تاریخ و مکان تولد یک شخص را ثبت می‌کند.
birth control
کنترل تولد، اقداماتی است که برای جلوگیری از بارداری انجام می‌شود و شامل روش‌های مختلفی مانند دارو، جراحی و غیره است.
birthdate
تاریخ تولد، روز، ماه و سالی است که یک فرد به دنیا آمده است.
birthday book
کتاب تولد، کتابی است که در آن تاریخ تولد افراد ثبت می‌شود.
birthday boy
پسربچه تولد، پسر صاحب جشن تولد است.
birthday girl
دختر تولد، دختر صاحب جشن تولد است.
birthday honours
تقدیرهای تولد، جوایزی هستند که به افتخار افراد در روز تولدشان اعطا می‌شود.
birther
زائو به فردی اطلاق می‌شود که زایمان می‌کند.
birthing pool
استخر زایمان، استخر خاصی است که برای زایمان در آب طراحی شده است.
birthmark
لکه‌ای که از بدو تولد بر روی بدن فرد وجود دارد و معمولاً بی‌ضرر است.
birth mother
مادری که یک کودک را به دنیا می‌آورد و می‌تواند برای فرزندخواندگی او را رها کند.
birth parent
والدینی که یک کودک را به دنیا می‌آورند و ممکن است او را برای فرزندخواندگی رها کنند.
birth partner
شخصی که در هنگام زایمان همراه مادر است و به او کمک می‌کند.
birth pill
قرصی که برای جلوگیری از بارداری استفاده می‌شود.
birth plan
برنامه‌ای که مادر قبل از زایمان برای بیان ترجیحات زایمان خود تهیه می‌کند.
birth rate
نرخ زاد و ولد، عددی است که میزان تولدهای زنده در هر هزار نفر را در یک سال مشخص می‌کند.
birthright
حق زاده، به حقوقی اشاره دارد که فرد به طور طبیعی و به واسطه تولد خود از آن برخوردار است.
birthright citizenship
شهروندی حق زاده به این معناست که هر کسی که در یک کشور متولد شود، به طور خودکار حق شهروندی آن کشور را دارد.
birth sex
جنس زاده، ویژگی‌ای است که بر اساس آن نوزاد به عنوان مذکر یا مؤنث در زمان تولد شناسایی می‌شود.
birth sign
علامت زاد، به نشانه‌ای اشاره دارد که بر اساس تقویم زودیاک در زمان تولد فرد تعیین می‌شود.
birthstain
رنگ زاده، به هر نوع لکه یا علامتی اطلاق می‌شود که فرد از لحظه تولد بر روی پوست خود دارد.
birthweight
وزن نوزاد در زمان تولد، که یک معیار برای سلامت نوزاد محسوب می‌شود.