mullahism
نوعی تفسیر از اسلام که به شخصیت مذهبی مراجع اشاره دارد.
mullar
مولر، نوعی ماهی که بیشتر در آبهای شیرین زندگی میکند و در تعدادی از جوامع غذایی محبوب است.
mulley
بز مولی نوعی بز است که به خاطر پشم ضخیم و باکیفیتش معروف است.
mulleys
مولیها موجوداتی هستند که معمولاً در گروهها زندگی میکنند و به خاطر رفتار اجتماعیشان شناخته شدهاند.
mullen
مولن گیاهی است که به خاطر ساقههای بلندی که دارد و کاربردش در داروهای گیاهی مشهور است.
mullens
مولنها گیاهانی هستند که به خاطر زیبایی و قدرت بقا در شرایط مختلف مورد توجه قرار میگیرند.
mullerian
ملاوریان به ساختارهایی در بدن اشاره دارد که در فرآیندهای تولید مثل زنان تأثیرگذار است.
mulletry
نوع خاصی از معماری که شامل استفاده از نوارهای عمودی و افقی برای قاببندی پنجرهها میشود.
mullid
نوعی سکونتگاه روستایی که معمولا شامل چندین خانه میباشد.
mullidae
خانوادهای از ماهیها که شامل ماهیهای بز میشود و عمدتاً در آبهای گرم یافت میشود.
mullioned
پنجرههای که به چند قسمت تقسیم شدهاند و معمولاً با نوارهای عمودی جدا شدهاند.
mullioning
عمل ایجاد نوارهای جدا کننده در پنجرهها یا دربها برای تقسیمبندی آنها.
mullite
معدنی که به طور عمده در سرامیکها و مواد نسوز به کار میرود.
mullites
مالیتها، نوعی سرامیک با ساختار بلوری که در دماهای بالا پایدار است و معمولاً در صنعت سرامیک استفاده میشود.
mullocky
مالوکی، به خاک یا زمینهایی اطلاق میشود که کیفیت پایینی دارند و ممکن است غیرقابل کشت باشند.
mullocks
مالوکس، به زبالهها یا مواد اضافی حاصل از کارهای ساختمانی یا حفاری اطلاق میشود.
mulloid
مالویی، به حیواناتی اطلاق میشود که ویژگیهای خاصی دارند و در محیطهای مرطوب زندگی میکنند.
mulm
مالام، به رسوبات نرم و معمولاً آلی در بستر آب اشاره دارد.
mulmul
مالمال، نوعی پارچه نرم و سبک که معمولاً در صنایع دستی و پوشاک استفاده میشود.
mulmull
تفکر و بررسی دوباره یک موضوع یا تصمیم بهطور غیررسمی و به آرامی.
mulse
فکر کردن یا بررسی دوباره به آرامی و به طور غیررسمی.
mulsify
بررسی یا تأمل در باره چیزی به آرامی و به غیررسمی.
mult
تعداد زیادی از عوامل یا عناصر که بر چیزی تأثیر میگذارند.
multangle
چند زاویه یا منظر متفاوت نسبت به یک موضوع یا مسئله.
multangula
طرحها یا اشکال با ابعاد چندگانه یا متنوع.
multangularly
به معنای انجام کاری به صورت چند زاویهای یا با استفاده از زوایای متعدد است.
multangulous
به معنای داشتن زوایای متعدد یا تمایلات مختلف است.
multangulum
به شکل یا شیئی که چندین زاویه دارد، اشاره دارد.
multani
به سبکی سنتی اشاره دارد که شامل الگوهای زیبایی است.
multanimous
به شخصیتی اشاره دارد که ابعاد و جنبههای متعددی دارد.
multarticulate
چند مفصلی، مربوط به ساختاری که شامل چندین مفصل است و قابلیت حرکت در زوایای مختلف را فراهم میکند.
multeity
چندگانگی، وجود و تنوع زیاد در یک مجموعه یا گروه خاص.
multiangular
چند زاویهای، مربوط به اشکالی که دارای زوایای متعدد هستند.
multiareolate
چند حفرهای، مربوط به سطوحی که شامل چندین حفره یا روشنایی هستند.
multiarticular
چند مفصلی، اشاره به ساختارهایی که شامل چندین مفصل هستند و چنین قابلیت حرکتی را ممکن میسازند.
multiarticulate
چندین مفصل، به توانایی بیان یا درک چندین ایده یا قسمت به صورت همزمان اشاره دارد.
multiarticulated
چند مفصلی به معنای دارا بودن چندین مفصل و قابلیت حرکت در جهات مختلف است.
multiaxially
چند محوری به معنای وجود یا فعالیت در چندین محور یا جهت مختلف است.
multiband
چند باند به معنای قابلیت فعالیت در چندین باند فرکانسی مختلف است.