naily
به ویژگیهایی اشاره دارد که به ناخنها یا هنرنمایی روی ناخن تعلق دارند.
nailless
به حالتی اشاره دارد که فرد یا شیء فاقد ناخن است.
naillike
به ویژگیهایی اشاره دارد که شباهت به ناخن دارند.
nailprint
نقش یا اثری که از یک ناخن بر روی یک سطح باقی میماند.
nailproof
جنسی که در برابر نفوذ یا آسیب ناشی از میخها مقاوم است.
nailshop
محل یا فروشگاهی که خدمات مربوط به ناخن ارائه میدهد.
nailsick
احساس ناخوشی یا ضرر به ناخنها به دلیل فشار یا کار زیاد.
nailsickness
وضعیت ناخوشایند یا بیماری که بر ناخنها تأثیر میگذارد.
nailsmith
فردی که در ساخت و تولید میخها تخصص دارد.
nailwort
نایلورت، نوعی گیاه که عمدتا در مناطق مرطوب و به عنوان دارو مورد استفاده قرار میگیرد.
naim
نعیم، نامی که در فرهنگهای مختلف به ویژه در دنیای عرب به کار میرود و به معنای خوشحالی است.
nain
نین، یکی از شخصیتها و قهرمانان داستانهای افسانهای که معمولاً نماد خوبی و برتری است.
nainsel
نینسل، اصطلاحی که به کودکان کوچک و معصوم به کار میرود.
nainsell
نینسل، اصطلاحی که به دختران جوان و شاداب اشاره دارد.
naio
نیو، نامی که در برخی مناطق یا فرهنگها ممکن است غیرمعمول باشد.
naipkin
دستمال، پارچهای برای خشک کردن یا پاک کردن دست و صورت.
naique
نایکی، یک نوع طراحی یا مد خاص که به زیبایی معروف است.
nair
نایر، محصولی برای حذف مو.
nairy
ناری، حالتی از خستگی یا ناتوانی.
nairobi
نایروبی، شهری بزرگ در کنیا و پایتخت آن.
naish
نایش، نوعی لباس یا کفش با طراحی خاص.
naiskoi
نایسکوییها، اشاره به موجوداتی در اسطورهها و افسانهها که معمولاً به عنوان جنگجویان و شخصیتهای جنگی توصیف میشوند.
naiskos
نایسکوس، بنایی کوچک و یادبودی که معمولاً در نزدیکی معابد به الههها یا خدایان اختصاص دارد.
naissance
زایمان، زمانی که ایدهها یا هنرهای جدید به وجود میآیند و به شکوفایی میرسند.
naither
نایتر، به این معناست که چیزی نه در یک طرف و نه در طرف دیگر قرار دارد.
naitly
نایتلی، به معنای واضح و موثق صحبت کردن یا بیان کردن.
naiveness
نابخردی، ویژگیای که نشاندهنده سادگی و عدم تجربه در زندگی است.
naives
ساده، کسی که در درک مسائل سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی کمتجربه است.
naivite
کیفیت یا حالت سادهلوح بودن.
nayward
به سمت نه یا مخالفت، در جهت منفی.
nayword
کلمه یا عبارتی که نشاندهنده مخالفت است.
naja
نماد یا نشانه دارای معانی خاص، معمولاً در فرهنگهای باستانی.
nak
نَک، به معنای یک علامت یا اشارهای کوچک که به چیزی اشاره دارد.
nake
نَک کردن، به معنای شکل دادن یا تکمیل کردن سطحی از یک شی.
nakeder
نَکدارتر، به معنای دارای بیشتر یا واضحتر از حالت قبلی.
nakedest
نَکدارترین، به معنای عریانترین یا بیپوششترین.
nakedish
نَکدار، به معنای دارای نشانههایی از عریانی یا کمبود پوشش.
nakedize
نَک کردن، به معنای نمایش چیزی بهصورت عریان یا حذف جزئیات اضافی.
nakedly
به طور عریان، بدون هیچ گونه پوشش یا تزیین، به شکلی صریح و واضح.