nonaid
غیرکمک به اقداماتی اشاره دارد که بدون ارائه کمک مالی انجام میشود.
nonair
غیرهوا به محیطهایی اشاره دارد که تهویه یا جریان هوای طبیعی ندارند.
nonalarmist
غیر هشداردهنده به رویکردی اشاره دارد که از ایجاد ترس و نگرانی بیمورد جلوگیری میکند.
nonalcohol
غیرالکلی به موادی اشاره دارد که حاوی الکل نیستند.
nonalgebraic
غیرالجبرایی، مربوط به اشیاء یا رویکردهایی که به محاسبات یا مفاهیم جبر مربوط نمیشوند.
nonalgebraical
غیرالجبرایی، به شیوهای اشاره دارد که از مفاهیم و ترمهای جبر استفاده نمیکند.
nonalgebraically
بهصورت غیرالجبرایی، اصطلاحی برای بیان عمل یا فرایندهایی که از جبر استفاده نمیکنند.
nonalien
غیر بیگانه، به چیزی اشاره دارد که با محیط اطراف سازگار و مرتبط است.
nonalienating
غیر بیگانه کننده، به چیزی اشاره دارد که مانع از احساس جدایی یا بیگانگی میشود.
nonalienation
عدم بیگانگی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد احساس عدم تعلق، جدایی یا انزوا نمیکنند.
nonalignable
غیرقابل هماهنگی، شیوهای که نمیتوان دو یا چند چیزی را که به نظر یکدیگر متصل یا مربوط اند، به صورت یکجا یا یکسان مطرح کرد.
nonalined
غیر الایند، وضعیتی که در آن اشیاء یا نظرات به نوعی قرار نمیگیرند یا با هم مرتبط نمیشوند.
nonalinement
عدم هماهنگی، وضعیتی که در آن عناصر یا ایدهها به صورت یکجا یا هماهنگ عمل نمیکنند.
nonalkaloid
غیر آلکالوئید، به مواد یا ترکیباتی اطلاق میشود که حاوی آلکالوئید نیستند.
nonalkaloidal
غیر آلکالوئیدی، وضعیتی که به ترکیباتی اشاره دارد که حاوی آلکالوئید نیستند.
nonallegation
عدم ادعا، وضعیتی که در آن هیچ ادعایی مبنی بر انجام عمل نادرست وجود ندارد.
nonallegorical
غیر نمادین، اشاره به واقعیتهای مستقیم و بدون تعابیر پیچیده
nonallelic
غیر اللی، اشاره به ویژگیها یا تعاملات ژنتیکی که مرتبط با آلل نیستند
nonalliterated
عدم جناس، اشاره به کاربرد نداشتن تکرار صدا در آغاز کلمات
nonalliterative
غیر همخوان، به ویژگیهایی اشاره دارد که در آن صداهای مشابه در آغاز واژهها تکرار نمیشوند.
nonallotment
عدم تخصیص، به معنی عدم تقسیم یا توزیع منابع یا مقدار معینی است.
nonalluvial
غیر آلوویالی، به نوعی از خاک اشاره دارد که از رسوبات به وجود نیامده و معمولاً با سنگها تشکیل شده است.
nonalphabetic
غیر الفبایی، به شیوهای اشاره دارد که از حروف الفبا برای نوشتن استفاده نمیشود.
nonalphabetical
غیر الفبایی به معنای ترتیب دادن یا سازماندهی اطلاعات به شکلی که حروف الفبا را رعایت نکند.
nonalternating
غیر متناوب به معنای عدم وجود تنوع یا جابجایی منظم در یک الگو.
nonaltruistic
غیر نیکوکار به معنای عدم توجه به مصلحت دیگران و تمرکز بر منافع شخصی.
nonaluminous
غیر آلومینیوم به معنای عدم وجود آلومینیوم یا خصوصیات مرتبط با آن.
nonamalgamable
غیرقابل ترکیب، به معنای اینکه یک ماده یا جز به صورت فیزیکی یا شیمیایی نمیتواند با ماده یا جز دیگر ترکیب شود.
nonamazedness
عدم شگفتزگی، حالتی که در آن فرد به چیزی که باید شگفتزده شود، واکنش نشان نمیدهد.
nonamazement
عدم شگفتزگی، احساس عدم شگفتی یا تعجب در برابر یک مورد مشخص.
nonambiguity
عدم ابهام، به معنای وضوح و روشنی در بیان اطلاعات یا مفاهیم.
nonambiguities
عدم ابهامها، مفاهیم یا بیانیههای روشن که امکان درک مختلف را نمیدهند.
nonambiguous
غیر مبهم، به معنای اظهارات یا بیانیههایی که به وضوح درک شوند و چند معنایی نداشته باشند.