nonconcentratiness
عدم تمرکز به معنای فقدان توجه و تمرکز در یک فعالیت یا زمینه است.
nonconcentration
عدم تمرکز، وضعیت عدم توانایی در نگه‌داشتن توجه و تمرکز بر یک موضوع خاص را توصیف می‌کند.
nonconcentrative
غیرمتمرکز، به معنای عدم تمرکز بر یک یا چند موضوع مشخص و قابلیت پخش ایده‌ها و افکار به صورت آزاد.
nonconcentrativeness
عدم تمرکز، حالتی که در آن توجه و تمرکز بر یک موضوع خاص وجود ندارد و فضایی باز برای اظهارنظر و ایده‌پردازی فراهم می‌شود.
nonconcentric
غیرهم‌مرکز، به معنای داشتن مراکز مختلف و عدم هم‌محوری در شکل‌ها یا مدارها.
nonconcentrical
غیرهم‌محور، به معنای نامشخص بودن مرکز و عدم همترازی در نظم و ترتیب اشیاء.
nonconcentrically
به صورت غیرهم‌محور، به شیوه‌ای که هیچ مرکزی برای تمرکز وجود نداشته باشد و چیزها در الگوی پراکنده چینش شوند.
nonconcentricity
عدم هم‌مرکزی، ویژگی یا حالتی که در آن چند شکل یا منحنی دارای مراکز متفاوت باشند.
nonconception
عدم تصور، عدم درک یا برداشت از یک مفهوم یا ایده.
nonconceptual
غیرمفهومی، تجاربی یا احساساتی که به صورت مفهوم‌سازی نشده‌اند.
nonconceptually
به شکلی که از مفهوم‌سازی یا تفسیرهای مفهومی خودداری شود.
nonconcern
عدم نگرانی، بی‌تفاوتی نسبت به موضوع یا وضعیت خاصی.
nonconcession
عدم اعطایی، عدم انعطاف یا تساهل در مذاکره و توافق.
nonconcessive
غیرقابل تسامح، بدون انعطاف یا تساهل در ارائه‌ نظر یا دلایل.
nonconciliating
غیرآشتی‌کننده، به معنای عدم تمایل به توافق یا سازش در شرایط مختلف.
nonconciliatory
غیرآشتی‌کننده، به معنای عدم تمایل به سازش و ایجاد تنش‌ها.
nonconcision
عدم فشردگی، به معنای نداشتن صراحت و وضوح در بیان.
nonconcludency
عدم نتیجه‌گیری، به معنای نبود نتیجه مشخص در یک بحث یا گفتگو.
nonconcludent
غیرنتیجه‌گیر، به معنای عدم دستیابی به نتیجه یا جمع‌بندی در یک بحث.
nonconcluding
غیرنتیجه‌گیر، به معنای نداشتن نتایج قطعی یا نتیجه‌گیری در یک گفتگوی خاص.
nonconclusion
عدم نتیجه‌گیری، علامتی که نشان می‌دهد هیچ نتیجه‌ی قاطعی از یک بحث یا بررسی به دست نیامده است.
nonconclusive
غیرقطعی، به اطلاعات یا شواهدی اشاره دارد که به نتیجه‌ای قاطع منتهی نمی‌شوند.
nonconclusively
به صورت غیرقطعی، به طوری که هیچ نتیجه روشنی حاصل نشود.
nonconclusiveness
وضعیت عدم نتیجه‌گیری، که در آن نتایج به یک نتیجه مشخص نمی‌رسند.
nonconcordant
عدم توافق، به معنای عدم هماهنگی یا هم‌خوانی بین دو یا چند چیز.
nonconcordantly
به گونه‌ای که عدم هم‌خوانی وجود داشته باشد.
nonconcur
عدم توافق یا عدم هم‌راستایی با یک نظر یا پیشنهاد.
nonconcurred
عدم توافقی که در گذشته انجام شده است.
nonconcurrence
حالت عدم توافق یا عدم هم‌راستایی.
nonconcurrency
عدم هم‌زمانی، یعنی وقوع همزمان چندین رویداد یا عمل.
nonconcurrent
غیر هم‌زمان، به معنای وقوع در زمان‌های مختلف.
nonconcurrently
به معنای انجام کارها به‌طور غیرهم‌زمان.
nonconcurring
غیر هم‌راستا به معنای عدم توافق یا هم‌نظر بودن با دیگران است.
noncondemnation
عدم محکومیت به معنای عدم انتقاد یا قضاوت منفی در مورد رفتار یا عمل شخص است.
noncondensable
غیرقابل تقطیر به معنای مایعات یا گازهایی است که نمی‌توان آنها را به حالت مایع درآورد.
noncondensation
عدم تقطیر به معنای عدم وقوع فرایندی است که در آن بخار به مایع تبدیل می‌شود.
noncondensed
غیرچگالیده به معنای حالتی است که ماده تحت فشار قرار نگرفته و به حالت مایع درنیامده است.
noncondensibility
غیرقابل تقطیر بودن به معنای عدم توانایی ماده برای تبدیل به مایع است.
noncondensible
غیرقابل تقطیر، به ماده‌ای اطلاق می‌شود که تحت فشار یا دماهای خاص نمی‌تواند به حالت مایع تبدیل شود.
noncondensing
غیرتقلیل‌دهنده، به سیستمی اشاره دارد که در طی فرآیند خود باعث تقطیر گازها نمی‌شود و به همین دلیل گرمای بیشتری از دست می‌دهد.