nonemotively
به طور غیر احساسی، به شکلی که احساسات در آن دخالت نداشته باشند.
nonemotiveness
عدم بروز احساسات، وابستگی به حقایق و داده‌ها به جای احساسات.
nonempathic
عدم همدلی، به معنای ناتوانی در درک احساسات دیگران.
nonempathically
به معنای عدم همدلی در ارائه پاسخ یا برخورد.
nonemphatic
غیرامپاتی به معنای عدم تأکید بر احساسات یا نشانه‌های عاطفی است.
nonemphatical
غیرامپاتیک، به معنای عدم تأکید و عدم شور و شوق در بیان است.
nonempiric
غیر تجربی به معنای عدم استناد به تجربه یا شواهد عینی است.
nonempirical
غیر تجربی به معنای عدم اتکا به شواهد و آزمایش‌های تجربی است.
nonempirically
به‌طور غیر تجربی به معنای نداشتن مبنای تجربی و واقعی است.
nonempiricism
غیر تجربی‌گرایی به معنای رد اعتبار شواهد تجربی به عنوان مبنای شناخت است.
nonemploying
وضعیتی که در آن فرد شغلی ندارد و فعالیتی به عنوان کارمند برای یک کارفرما انجام نمی‌دهد.
nonemulation
عدم تقلید از دیگران، داشتن رویکردی مستقل و اصیل.
nonemulative
دارای خصوصیات یا ویژگی‌هایی که از تقلید دیگران پرهیز می‌کند.
nonemulous
خاصیت یا ویژگی‌هایی که در آن فرد از حسادت و رقابت دوری می‌کند.
nonemulously
به گونه‌ای که در آن احساس حسادت یا تقلید وجود ندارد.
nonemulousness
حالت یا ویژگی غیر املاس که در آن شخص از حسادت و رقابت دور است.
nonenactment
عدم وضع قانون یا قانون‌گذاری، به معنای عدم اجرای تصمیمات قانونی است.
nonencyclopaedic
غیرمؤلفه دایرةالمعارفی، به معنای اطلاعاتی که به‌صورت جامع یا ظنی ارائه نشده است.
nonencyclopedic
غیرمؤلفه دایرةالمعارفی، به پیشینه یا محدودیت در پوشش اطلاعات اشاره دارد.
nonencyclopedical
غیرمؤلفه دایرةالمعارفی، به نوعی اطلاعات اشاره دارد که عمیق یا جامع نیست.
nonenclosure
عدم محصور کردن، به معنای نبود مرز یا دیوار پیرامون یک زمین است.
nonencroachment
عدم تجاوز به حقوق یا فضاهای دیگران، به معنای احترام به حریم خصوصی است.
nonendemic
غیر بومی، به معنی گونه‌ای که در یک منطقه خاص منشاء ندارد و معمولاً در مکان‌های دیگر رشد می‌کند.
nonendorsement
عدم تایید، به معنای عدم حمایت یا پشتیبانی از یک محصول یا ایده.
nonendowment
عدم سرمایه‌گذاری، به معنای عدم ارائه یا تخصیص منابع مالی یا حمایتی.
nonendurable
غیر قابل تحمل، به معنای وضعیتی که فرد نمی‌تواند آن را تحمل کند.
nonendurance
عدم استقامت، به معنای عدم توانایی در حفظ وضعیت فیزیکی یا روحی در طول زمان.
nonenduring
غیر پایدار، به معنای وضعیتی که نمی‌تواند مدت طولانی دوام بیاورد.
nonene
نونن، یک ترکیب آلی از نوع هیدروکربن با فرمول مخصوص خود که معمولاً در صنایع شیمیایی استفاده می‌شود.
nonenemy
غیر دشمن به کسی اطلاق می‌شود که با شما دشمنی ندارد و در اصطلاح کنایه‌ای به دوستی یا همکاری اشاره دارد.
nonenemies
غیر دشمنان به افرادی اطلاق می‌شود که در یک موقعیت خاص با یکدیگر همکاری دارند و خصومتی با یکدیگر ندارند.
nonenergetic
غیر انرژی‌زا به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن نیروی فیزیکی کمی برای انجام کارها نیاز است.
nonenergetically
به حالت یا انجام کاری به گونه‌ای اطلاق می‌شود که هیچ نیروی انرژی‌زا و شوقی در آن وجود ندارد.
nonenergic
غیر انرژی‌زا به فرآیندهایی گفته می‌شود که نیازی به انرژی برای فعالیت ندارند.
nonenervating
غیر خسته‌کننده، به چیزی اطلاق می‌شود که باعث خستگی یا کسالت نمی‌شود.
nonenforceability
غیرقابل اجرا بودن، وضعیتی را توصیف می‌کند که قانونی نمی‌تواند از یک توافق یا قانون خاص درخواست کند.
nonenforceable
غیرقابل اجرا، به توافقی اطلاق می‌شود که نمی‌توان آن را به طور قانونی اعمال کرد.
nonenforced
غیرقابل اجرا، به معنای قانونی است که به طور عملی اعمال نمی‌شود.
nonenforcedly
به صورت غیرقابل اجرا، به حالتی اشاره دارد که قانونی یا سیاست به‌طور کامل اعمال نمی‌شود.
nonenforcement
غیرقابل اجرا، به وضعیتی اطلاق می‌شود که قوانین یا مقررات به طور فعال اعمال نمی‌شوند.