nonidyllically
به معنای توصیف یا نمایش چیزی در شیوه‌ای غیرایده‌آل یا نه چندان دلپذیر.
nonidiomatic
غیرایدئال به عبارات یا ساختارهایی گفته می‌شود که نمی‌توانند به‌راحتی در زبان به کار روند.
nonidiomatical
غیرایدئالی به ساختارهای زبانی اشاره دارد که عبارات ایده‌آل و متعارف را شامل نمی‌شود.
nonidiomatically
به معنای استفاده از زبان به شیوه‌ای که عبارات ایده‌آل را در بر نگیرد.
nonidiomaticalness
غیر اصطلاحی بودن، به عدم استفاده از اصطلاحات و عبارات رایج در گفتار یا نوشتار اشاره دارد.
nonidolatrous
غیر پرستش‌گر، به عدم پرستش و نیایش به چیزها یا افراد خاص اشاره دارد.
nonidolatrously
به شکل غیر پرستش‌گرانه، به روشی که در آن تحسین و پرستش وجود ندارد.
nonidolatrousness
عدم پرستش، ویژگی عدم احترام و پرستش به چیزهای مادی یا نمادها.
nonigneous
غیر آذرین، اشاره به سنگ‌هایی که از مواد مذاب و آتش‌فشانی تشکیل نشده‌اند.
nonignitability
عدم قابلیت اشتعال، ویژگی موادی که به آسانی نمی‌سوزند.
nonignitable
غیرقابل اشتعال، به چیزی اشاره دارد که نمی‌تواند آتش بگیرد یا شعله‌ور شود.
nonignitibility
ویژگی غیرقابل اشتعال بودن، به حالت یا کیفیتی اشاره می‌کند که در آن چیزی نمی‌تواند شعله‌ور شود.
nonignitible
غیرقابل اشتعال، به چیزی گفته می‌شود که از قابلیت اشتعال برخوردار نیست.
nonignominious
غیرشرم‌آور، به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد یا گروه به طور محترمانه و با افتخار جدا می‌شود.
nonignominiously
به طور غیرشرم‌آور، به روش‌هایی اشاره دارد که با عزت و احترام همراه است.
nonignominiousness
ویژگی غیرشرم‌آور بودن، به حالت یا ویژگی‌های مربوط به عدم شرم و عیب اشاره دارد.
nonignorant
غیرجاهل، به معنای فردی که از مسائل یا اطلاعات آگاه است و نمی‌تواند نادیده گرفته شود.
nonignorantly
به طرز غیرجاهل، به معنای اینکه بدون نادانی یا بی‌خبری عمل می‌کنید.
nonyielding
غیرقابل انعطاف، به معنای داشتن ویژگی سختی یا عدم تسلیم در برابر فشار.
nonylene
نوعی ترکیب شیمیایی که در صنعت و آزمایشگاه‌ها کاربرد دارد.
nonylenic
به دسته‌ای از اسیدهای چرب که به طور خاص تعیین می‌شوند، اشاره دارد.
nonylic
شامل ترکیبات شیمیایی که خاصیت‌های بیشتری دارند و در صنایع مختلف کاربرد دارند.
nonillative
غیر توصیفی به معنای عدم تولید اثر یا اقدام است.
nonillatively
به صورت غیر توصیفی، بدون ایجاد اثر یا تأثیر.
nonillion
عدد غیر میلیون، با یک و 30 صفر.
nonillionth
یک بخش از غیر میلیون، معادل یک قسمت از ۱۰^۳۰.
nonilluminant
غیر نورانی، به معنای عدم ساطع کردن نور.
nonilluminating
غیر نورانی، به معنای عدم تولید نور.
nonilluminatingly
به شکلی که اطلاعات واضح و روشنی را ارائه ندهد.
nonillumination
عدم وجود نور، تاریکی.
nonilluminative
غیر روشنگر، فاقد روشنی و وضوح.
nonillusional
غیرتوهمی، فاقد توهم و واقع‌نگر.
nonillusive
غیرتوهمی، بدون فریب و صرفاً واقعی.
nonillusively
به شکل غیرتوهمی، که در آن گمراهی وجود ندارد.
nonillusiveness
غیر توهمی، به معنای عدم وجود توهم یا خیال‌پردازی، واقعیت را به روشی قابل درک‌تر ارائه می‌دهد.
nonillustration
عدم وجود تصویر یا مثال، می‌تواند باعث عدم وضوح یا درک نادرست شود.
nonillustrative
غیر توصیفی، به معنای عدم توانایی در توصیف یا تشریح مفهومی به روشنی.
nonillustratively
به صورت غیر توصیفی، ارائه مطلبی که در آن عناصر بصری یا توصیفی وجود ندارد.
nonimaginary
غیر خیالی، به معنای واقعی و ملموس، چیزی که در دنیای واقعی وجود دارد.
nonimaginarily
به صورت غیر خیالی، انجام فعالیتی که بر پایه واقعیات و اطلاعات متمرکز است.