nonimperatively
به شیوه‌ای غیر دستوری به عملی اشاره دارد که بدون دستور قاطع انجام می‌شود.
nonimperativeness
عدم قاطعیت به عدم وجود دستورات یا فرامین بر سایرین اشاره دارد.
nonimperial
غیرامپریالیستی به معنای عدم وابستگی به روش‌های استعماری و سلطه‌گرایانه است.
nonimperialistic
غیرامپریالیستی به معنای عدم گرایش به شیوه‌های سلطه‌گرانه و استعماری در دیدگاه‌ها و سیاست‌ها است.
nonimperialistically
به‌صورت غیرامپریالیستی، به معنای نادیده نگرفتن ارزش‌ها و نظرات دیگران در ارتباطات و تصمیم‌گیری‌ها است.
nonimperially
به‌صورت غیرامپریالیستی، به معنای عمل کردن بدون استفاده از روش‌های سلطه‌گرانه و با احترام به دیگر فرهنگ‌ها و ملت‌ها است.
nonimperialness
غیرامپریالیستی بودن به معنای وضعیت یا حالت عدم وابستگی به روش‌های سلطه‌گرانه و امپریالیستی است.
nonimperious
غیرامپریالیستی به معنای عدم سلطه‌گری و برتری‌طلبی در تعاملات و روابط است.
nonimperiously
غیر سلطنتی به معنی عدم رفتار سلطنتی یا مستبدانه است و به نوعی از تعامل اشاره دارد که در آن فرد خود را بالاتر از دیگران نمی‌بیند.
nonimperiousness
عدم سلطنتی نشان‌دهنده خود را بالاتر از سایرین نمی‌دانستن و به طور محترمانه با دیگران رفتار کردن است.
nonimplement
غیر اجرایی به معنی عدم اقدام به اجرای چیزی یا به کار بستن یک طرح است.
nonimplemental
غیر اجرایی به مواردی اشاره دارد که در عمل به کار نمی‌روند یا اعمال نمی‌شوند.
nonimplication
عدم دلالت به معنای نبود ارتباط یا معنای ضمنی در مورد چیزی است.
nonimplicative
غیر دلالتی به ویژگی‌هایی اشاره دارد که مفهومی ضمنی فراهم نمی‌کند.
nonimplicatively
غیرمستقیم به معنای بیان کردن بدون اشاره ضمنی یا جملات پنهانی است.
nonimportation
عدم واردات به معنای وارد نکردن یا اجازه ندادن به ورود کالا به یک کشور است.
nonimporting
غیر واردکننده به معنای تولید یا مصرف کالاهایی است که به کشور وارد نمی‌شوند.
nonimposition
عدم تحمیل به معنای عدم اعمال یا وارد کردن محدودیت‌ها و قوانینی است.
nonimpregnated
غیرقابل جذب به معنای عدم نفوذ مایعات یا مواد به درون یک ماده است.
nonimpressionability
عدم تحت تأثیر قرار گرفتن به معنای ناتوانی در دریافت تأثیرات یا آثار خارجی است.
nonimpressionable
غیرقابل تحت‌تأثیر قرار گرفتن، به ویژگی فردی اطلاق می‌شود که به آسانی تحت تأثیر نظرات یا پیشنهادات دیگران قرار نمی‌گیرد.
nonimpressionableness
غیرقابل تحت‌تأثیر بودن، حالتی که در آن فرد تحت تأثیر نظرات یا شرایط خارجی قرار نمی‌گیرد.
nonimpressionabness
غیرقابل تحت‌تأثیر بودن، به ویژگی اشاره دارد که در آن فرد نمی‌تواند به راحتی تحت تأثیر قرار گیرد.
nonimpressionist
غیرامپرسیونیست، به هنرمندانی اطلاق می‌شود که از سبک امپرسیونیسم پیروی نمی‌کنند.
nonimpressionistic
غیرامپرسیونیستی، اشاره به سبک یا روشی در هنر که از اصول و ویژگی‌های امپرسیونیسم تبعیت نمی‌کند.
nonimprovement
عدم بهبود، حالتی که در آن شرایط یا ویژگی‌ها بهبود نمی‌یابند.
nonimpulsive
غیرانفعالی به معنای عدم تمایل به انجام کاری به سرعت و بدون تفکر است.
nonimpulsively
به‌صورتی که بدون احساسات و از روی تفکر عمل شود.
nonimpulsiveness
حالت یا ویژگی عدم انجام کار به سرعت و بدون تفکر.
nonimputability
مفهوم عدم امکان نسبت دادن مسئولیت به شخصی در وضعیت خاصی.
nonimputable
غیرقابل انتساب به معنای چیزی که نمی‌توان مسئولیت آن را به کسی نسبت داد.
nonimputableness
حالت یا ویژگی عدم امکان نسبت دادن مسئولیت به یک عمل یا فرد.
nonimputably
به طور غیرقابل انتساب، به معنای اینکه چیزی به شخص یا موضوعی نسبت داده نمی‌شود و نمی‌توان آن را به او نسبت داد.
nonimputation
عدم انتساب، وضعیتی که در آن خسارات یا نتایج به شخص یا موضوع خاصی نسبت داده نمی‌شوند.
nonimputative
غیر انتسابی، به معنای عدم نسبت دادن خطا یا مسئولیت به کسی.
nonimputatively
به طور غیر انتسابی، به نحوی که فرد خاصی مسوولیتی نداشته باشد.
nonimputativeness
عدم انتساب، به معنای عدم نسبت دادن مسئولیت یا خطا به کسی.
nonincandescence
عدم تابش، حالتی که در آن یک ماده گرما تولید می‌کند اما نور ساطع نمی‌کند.
nonincandescent
غیرتابش به موادی اطلاق می‌شود که نور را از طریق تابش اینرسی تولید نمی‌کنند.
nonincandescently
به طور غیرتابش، به معنای عدم استفاده از نور تولید شده به طریق تابش اینرسی.