noninsistence
عدم پافشاری به معنی نداشتن فشار یا خواسته‌های خاص در یک موقعیت است.
noninsistency
عدم تناقض به کمبود ناسازگاری یا ناسازگاری در اظهارات اشاره دارد.
noninsistencies
عدم تناقض‌ها به مجموعه‌ای از موارد یا اظهارات ناسازگار اشاره دارد.
noninsistent
غیر پافشاری به سبک یا روشی اطلاق می‌شود که در آن فرد بر خواسته‌های خود اصرار نمی‌کند.
noninspissating
غیرغلیظ، به موادی اطلاق می‌شود که غلظت یا تراکم آن‌ها کم است و به‌راحتی جریان می‌یابند.
noninstinctive
غیرغریزی، به رفتارهایی اطلاق می‌شود که در نتیجه یادگیری یا تفکر به وجود می‌آیند و نه از طریق غریزه.
noninstinctively
غیرغریزی، به روشی اطلاق می‌شود که در آن رفتار از روی غریزه نباشد و بر مبنای تفکر یا تحلیل باشد.
noninstinctual
غیرغریزی، به رفتارهایی اشاره دارد که به خاطر غریزه انجام نمی‌شوند و می‌توانند از طریق یادگیری ایجاد شوند.
noninstinctually
غیرغریزی، به نحوه‌ای اشاره دارد که در آن فرد به جای تکیه بر غریزه، فکری عمل می‌کند.
noninstitution
غیرسازمان، به نهادهایی اطلاق می‌شود که به‌طور رسمی ثبت نشده‌اند یا نسبت به نهادهای معتبر سنتی عمل نمی‌کنند.
noninstitutional
غیرنهادی به معنای چیزی است که به یک نهاد خاص مرتبط نیست و می‌تواند به حمایت یا خدماتی اشاره کند که خارج از سیستم‌های رسمی ارائه می‌شود.
noninstitutionally
به صورت غیرنهادی به نوعی از فعالیت‌ها اشاره دارد که خارج از ساختارهای رسمی یا نهادی انجام می‌شود.
noninstruction
غیرآموزش به معنای یادگیری است که به طور فعلی تحت آموزش یا تدریس قرار ندارد.
noninstructional
غیرآموزشی به موادی اشاره دارد که اهداف تدریس را دنبال نمی‌کنند و بیشتر به خودآموزی کمک می‌کنند.
noninstructionally
به صورت غیرآموزشی به روش‌هایی اشاره دارد که به هدف تدریس رسمی نیست و بیشتر بر یادگیری خودجوش تاکید دارد.
noninstructive
غیرآموزشی به نوعی از راهنمایی اشاره دارد که به یادگیرندگان اجازه می‌دهد تا با آزادی عمل کنند و نیازی به رعایت دستورات سختگیرانه وجود ندارد.
noninstructively
به شیوه‌ای که آموزش یا دستور خاصی ارائه نشود.
noninstructiveness
عدم وجود آموزش یا دستور مشخص.
noninstructress
زنی که به آموزش یا ارائه دستور خاص نمی‌پردازد.
noninstrumental
غیرابزاری، به معنای عدم استفاده به عنوان ابزار یا وسیله.
noninstrumentalistic
غیرابزاری، به معنای عدم تمرکز بر ابزار بودن به عنوان واسطه‌ای برای دستیابی به هدف.
noninstrumentally
به شیوه‌ای که به عنوان یک ابزار در نظر گرفته نشود.
noninsular
غیرجزیره‌ای، به معنای عدم جدایی و انزوا، و اشاره به جوامع یا مناطقی که در تعاملات جهانی و اجتماعی فعال هستند.
noninsularity
عدم جزیره‌ای، به ویژگی یک جامعه یا منطقه که خارج از انزوا و جدایی عمل می‌کند، اشاره دارد.
noninsurance
عدم بیمه، به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا دارایی تحت پوشش بیمه‌ای نیست و در معرض خطر است.
nonintegrable
غیرقابل انتگرال، به توابع یا معادلاتی اشاره دارد که نمی‌توان آنها را با روش‌های متعارف انتگرال‌گیری حل کرد.
nonintegration
عدم یکپارچگی، به عدم ادغام یا همگرایی اجتماعی میان گروه‌ها اشاره دارد.
nonintegrity
عدم تمامیت، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یکپارچگی یا صداقت یک سیستم یا فرآیند زیر سؤال است.
nonintellectual
غیر عقلانی به معنای نداشتن دانش یا تفکر عقلانی و علمی است.
nonintellectually
به شیوه‌ای غیر عقلانی و بدون استدلال یا تحلیل عمیق.
nonintellectualness
حالت یا کیفیت غیر عقلانی بودن یا نداشتن تفکر عقلانی.
nonintellectuals
افرادی که به تفکر و تعقل عمیق اهمیت نمی‌دهند و ممکن است به موضوعات سطحی‌تر متمایل باشند.
nonintelligence
حالت یا کیفیت نداشتن هوش یا تفکر عقلانی.
nonintelligent
عدم برخورداری از ویژگی‌های عقلانی یا ذکاوت.
nonintelligently
به شکلی که قابل فهم نباشد یا مانند شخص نادان عمل کند.
nonintent
عدم وجود نیت یا قصد خاص.
nonintention
عدم اراده یا قصد انجام یک عمل خاص.
noninteracting
عدم تعامل یا ارتباط بین دو یا چند چیز.
noninteractive
عدم قابلیت برای تعامل یا مشارکت از طرف کاربر.
nonintercepting
عدم جلوگیری یا قطع شدن سیگنال‌ها یا مسیرها.