nonsynoptic
غیرهم‌چشمی، به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن عناصر به طور همزمان و در یک قالب ترکیب نمی‌شوند.
nonsynoptical
غیرهم‌چشمی، به ویژگی‌های مرتبط با تحلیل یا دیدگاهی اطلاق می‌شود که هماهنگی ندارند.
nonsynoptically
به طور غیرهم‌چشمی، به روشی اشاره دارد که در آن اجزا به صورت جداگانه و بدون ارتباط با یکدیگر مورد بررسی قرار می‌گیرند.
nonsyntactic
غیرزبان‌شناختی، به ساختار یا ویژگی‌هایی اشاره دارد که با قواعد زبان‌شناختی مطابقت ندارند.
nonsyntactical
غیرزبان‌شناختی، به صفات یا ساختارهایی اطلاق می‌شود که قواعد زبان‌شناسی را زیر پا می‌گذارند.
nonsyntactically
به طور غیرزبان‌شناختی، به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن مسائلی بدون رعایت قواعد زبان‌شناختی مطرح می‌شوند.
nonsyntheses
غیرترکیب‌ها به فرآیندها یا پدیده‌هایی اشاره دارد که در آن ترکیب یا ترکیب شدن ماده‌ای اتفاق نمی‌افتد.
nonsynthesis
غیرترکیب به شرایطی اشاره دارد که در آن ترکیب یا عمل ترکیب شدن انجام نمی‌شود.
nonsynthesized
غیرترکیب‌شده به موادی اشاره دارد که تحت فرآیند ترکیب قرار نگرفته‌اند.
nonsynthetic
غیرسنتزی به موادی اشاره دارد که از فرآیندهای شیمیایی غیرسنتزی به دست آمده‌اند.
nonsynthetical
غیرسنتتیک به طریقه‌ها یا فرآیندهایی اشاره دارد که در آنها ترکیب مصنوعی صورت نمی‌گیرد.
nonsynthetically
به‌صورت غیرسنتتیک به روش یا فرآیندی اشاره دارد که در آن سنتز مصنوعی انجام نمی‌شود.
nonsyntonic
نهاده‌ای که با دیگر عناصر هم‌خوانی ندارد و هارمونی ایجاد نمی‌کند.
nonsyntonical
مفهوم مشابه به nonsyntonic و به ویژگی‌هایی اشاره دارد که با دیگر عناصر هماهنگی ندارند.
nonsyntonically
به‌طور ناهماهنگ و غیرهم‌صدا بیان می‌شود.
nonsinusoidal
شکلی که به صورت سینوسی نیست و نوساناتی غیرمنظم را نشان می‌دهد.
nonsiphonage
وضعیتی که در آن فرآیند سيفون به‌درستی کار نمی‌کند.
nonsystem
حالت یا وضعیتی که سیستماتیک نیست و فاقد ساختار منظم است.
nonsystematic
غیرسیستمی به معنای عدم پیروی از سیستم یا ساختار مشخص است و به رویکردهایی اشاره دارد که بر مبنای نظم مشخصی نیستند.
nonsystematical
غیرسیستمی به معنای عدم پیروی از سیستم خاص و نداشتن روش منظم در کارها است.
nonsystematically
غیرسیستمی به معنای انجام کارها بدون پیروی از یک فرآیند نظام‌مند است.
nonsister
غیرخواهر به معنای کسی است که خواهر نیست، به‌خصوص در زمینه خونی یا قانونی.
nonsitter
غیرنشسته به معنای فردی است که تمایلی به نشستن ندارد و به طور معمول در فعالیت‌ها در حالت ایستاده ظاهر می‌شود.
nonsitting
غیرنشسته به فعالیت‌هایی اشاره دارد که در آن افراد نشسته نیستند و معمولاً با تعامل و تحرک بیشتری همراه است.
nonsked
صفت اشاره به عدم برنامه‌ریزی یا عدم زمان‌بندی دارد و معمولاً در مورد پروژه‌هایی که محتوایی نامشخص دارند، به کار می‌رود.
nonskeds
جمع کلمه غیر برنامه‌ریزی‌شده، به مجموعه‌ای از فعالیت‌ها یا پروژه‌ها اشاره دارد که زمان‌بندی ندارند.
nonskeletal
صفتی که به بخشی از بدن اشاره دارد که از استخوان‌ها تشکیل نشده و نشان‌دهنده ویژگی‌های غیر اسکلتی است.
nonskeletally
قید مربوط به نحوه‌ای از حرکت یا رفتار که به استخوان‌ها و ساختار اسکلتی مربوط نمی‌شود.
nonskeptic
صفتی که به فردی اطلاق می‌شود که به سادگی به ایده‌ها یا نظرات جدید اعتقاد دارد و قالب ذهنی بسته‌ای ندارد.
nonskeptical
به فردی اطلاق می‌شود که به سادگی به نکات جدید اعتقاد دارد و تمایل به تردید ندارد.
nonskidding
غیرلغزشی به صفحاتی یا مواد اطلاق می‌گردد که باعث می‌شود چیزها سر نخورند و ایستادگی بیشتری داشته باشند.
nonskier
غیر اسکی باز به افرادی اطلاق می‌گردد که از اسکی کردن خودداری می‌کنند یا نمی‌توانند اسکی کنند.
nonskiers
غیر اسکی بازها به گروهی از افراد اشاره دارد که از اسکی استفاده نمی‌کنند.
nonskilled
غیر ماهر به افرادی اطلاق می‌شود که در زمینه خاصی مهارت ندارند.
nonskipping
غیر غیبت‌زن به افرادی اطلاق می‌شود که به‌طور منظم در جلسات یا کلاس‌ها حاضر می‌شوند.
nonslanderous
غیر افترا آمیز به اظهاراتی اطلاق می‌شود که به کسی یا چیزی اهانت نکرده و شامل تهمت نمی‌شود.
nonslaveholding
غیر برده‌داری، اشاره به وضعیتی دارد که در آن هیچ گونه برده‌داری وجود ندارد یا شخصی به برده‌داری وابسته نیست.
nonslippery
غیر لیز، به ویژگی‌ای اشاره دارد که سطح آن به راحتی نمی‌لغزد و ایمنی را فراهم می‌کند.
nonslipping
غیر لغزشی، به ویژگی‌ای اطلاق می‌شود که مانع از سر خوردن یا لغزیدن اشیاء می‌گردد.
nonsludging
غیر سردرد، به موادی اطلاق می‌شود که در برابر زمان و شرایط تغییر شکل نمی‌دهند.