omentotomy
عمل جراحی که در آن اومنتوم برش داده می‌شود تا به اندام‌های زیرین دسترسی پیدا کرد.
omentulum
چین کوچک از بافت اومنتوم که در شکم وجود دارد و وظایف خاصی دارد.
omentums
اومنتم‌ها، لایه‌ای از بافت چربی هستند که در قسمت شکم قرار دارند و از اندام‌های داخلی محافظت می‌کنند.
omentuta
اومن‌توتا نوعی بافت در شکم است که اطراف اعضای داخلی را محاصره می‌کند.
omikron
اومیکرون، یکی از حروف الفبای یونانی و همچنین نام یک نوع ویروس است.
omikrons
اومیکرون‌ها، انواع مختلفی از ویروس‌هایی هستند که ممکن است ویژگی‌های متفاوتی داشته باشند.
omina
اومیناها نشانه‌ها یا نشانه‌های مذهبی یا فرهنگی هستند.
ominate
تسلط، به معنی به دست آوردن کنترل یا اقتدار بر چیزی است.
ominousness
هراس‌انگیزی، حالتی که نشان‌دهنده تهدید یا خطر باشد.
omissible
قابل حذف، به معنای این که می‌توان چیزی را بدون از دست دادن اطلاعات اصلی کنار گذاشت.
omissive
حذف‌کننده، به معنای این که شامل همه اطلاعات نیست و برخی چیزها حذف شده‌اند.
omissively
به طور حذف‌کننده، به نحوی که اطلاعات مهم لحاظ نشود.
omissus
حذف‌شده، به معنی چیزی که در متن یا گفتگو ذکر نشده است.
omitis
حذف، به معنی نادیده گرفتن یا عدم ذکر چیزی.
omittable
قابل حذف، به معنای این است که یک چیز می‌تواند نادیده گرفته شود یا در صورت نیاز حذف شود.
omittance
حذف، به معنای از قلم انداختن یا نادیده گرفتن چیزی.
omitter
حذف‌کننده، کسی که چیزی را نادیده می‌گیرد یا از قلم می‌اندازد.
omlah
اوملا، اصطلاحی در ارتباط با سیستم‌های مالی و معاملاتی.
ommastrephes
اومماسترفس، جنسی از سپیادها که در دریا زندگی می‌کند.
ommastrephidae
اومماسترفید، خانواده‌ای از سپیادها که انواع مختلفی از این موجودات را شامل می‌شود.
ommatea
اومماتئا، بخشی از چشم حشرات که به ادراک نور و دید کمک می‌کند.
ommateal
اومماتئال، اصطلاحی برای توصیف ویژگی یا ساختار مرتبط با اومماتئا.
ommateum
اومماتئوم، ساختاری در چشم حشرات که شامل اجزای بینایی است.
ommatidial
اومماتیدیال، وصفتی برای اجزای بینایی در چشم‌های مرکب.
ommatitidia
اومماتیدیا، جمع اومماتیدیم در چشم حشرات که مسئول بینایی هستند.
ommatophorous
اومماتوفوروس، مربوط به ساختارهایی که شامل اومماتیدیا هستند.
ommetaphobia
امیتافوبیا یک ترس غیرمنطقی و شدید از چشم‌ها است.
ommiad
دودمان اموی، یک سلسله عربی است که پس از خلفای راشدین به وجود آمد و در تاریخ اسلام بسیار تأثیرگذار بود.
ommiades
امویان به عنوان یک سلسله مهم در تاریخ اسلام شناخته می‌شوند که تأثیرات زیادی بر هنر و فرهنگ داشتند.
omneity
همه‌جایی به حالت یا ویژگی‌ای اشاره دارد که در آن چیزی در همه جا وجود دارد.
omnes
امنس، یک کلمه لاتین است که به معنای همه یا تمام افراد به کار می‌رود.
omniactive
همه‌فعال به رویکردی اشاره دارد که در آن تمامی افراد به طور فعال درگیر فعالیت‌ها و تصمیم‌گیری‌ها هستند.
omniactuality
حالت یا ویژگی وجود همزمان همه چیزها در زمان حال.
omniana
مجموعه ای از حقایق، اطلاعات و موضوعات متنوع که به دانش گسترده مربوط می شوند.
omniarch
حاکمی که بر تمام جنبه های حکومت و زندگی جامعه تسلط دارد.
omniarchs
حاکمان چندگانه ای که بر تمام جنبه های حکومت به صورت مشترک تسلط دارند.
omnibearing
حالت یا ویژگی دریافت اطلاعات یا سیگنال ها از تمام جهات.
omnibusman
فردی که وظیفه مدیریت و هماهنگی چندین پروژه یا فعالیت را به عهده دارد.
omnicausality
همه‌علت‌ها، نظریه‌ای که همه چیز را به هم مرتبط می‌داند و بر این باور است که همه پدیده‌ها همدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
omnicompetence
توانایی انجام هر کاری یا برخورد با هر وضعیتی به طور کامل و موثر.