osteoclasty
اوسئوکلاستی به عمل جراحی تبدیل یا شکل‌دهی استخوان اشاره دارد.
osteoclastic
اوستیوکلاستیک به فعالیتی اشاره دارد که در آن استخوان‌های قدیمی تجزیه می‌شوند.
osteocolla
اوسئوکولا، ماده‌ای است که در تعمیر و بهبود استخوان‌ها به کار می‌رود.
osteocomma
اوسئوکما به نقاط تلاقی استخوان‌ها در اصطلاحات پزشکی اشاره دارد.
osteocranium
استه‌کرانیوم به مجموعه استخوان‌های جمجمه اطلاق می‌شود که ساختار مغز را احاطه کرده و از آن محافظت می‌کند.
osteodentin
استخوان‌دَنتین نوعی بافت سخت است که در دندان‌های برخی از جانوران آبی وجود دارد و به بافت دندان استحکام می‌بخشد.
osteodentinal
واژه‌ای که به بافت‌های پیوندی شامل چیزهای استخوانی و دندانی اشاره دارد، معمولاً در زمینه دندانپزشکی یا زیست‌شناسی کاربرد دارد.
osteodentine
استخوان‌دنتین نوع خاصی از بافت دندان است که در دندان‌های برخی از گونه‌های ماهی وجود دارد و از ویژگی‌های خاصی برخوردار است.
osteoderm
استخوان‌درم به لایه‌های استخوانی در پوست برخی جانوران اشاره دارد که می‌تواند به عنوان زره برای محافظت از بدن عمل کند.
osteodermal
واژه‌ای که به ویژگی‌ها و خصوصیات مربوط به استخوان‌درم اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌های زیست‌شناسی و تکامل.
osteodermatous
پوست استخوان‌دار، به پوستی اطلاق می‌شود که دارای لایه‌های استخوانی است و معمولاً در برخی از خزندگان و دوزیست‌ها دیده می‌شود.
osteodermia
استخوان‌داری، به حالت یا شرایطی اطلاق می‌شود که در آن پوست دارای ساختارهای استخوانی است.
osteodermis
استخوان‌دار، به لایه‌ای از پوست اطلاق می‌شود که دارای اجزای استخوانی است و در برخی از خزندگان مشاهده می‌شود.
osteodermous
استخوان‌دار، به خصوصیات یا ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به وجود اجزای استخوانی در پوست اشاره دارد.
osteodiastasis
استخوان‌تفکیک، به جدایی یا فاصله بین استخوان‌ها اشاره دارد.
osteodynia
استخوان‌درد، به دردی اطلاق می‌شود که ناشی از مشکلات یا آسیب‌های استخوانی است.
osteodystrophy
استخوان‌زایی، اختلالی در ساختار یا عملکرد استخوان‌ها که معمولاً به دلایل متابولیکی یا هورمونی رخ می‌دهد.
osteoencephaloma
استخوان‌مغز، توموری نادر که همزمان بر روی مغز و استخوان‌های اطراف آن تأثیر می‌گذارد.
osteoenchondroma
استخوان‌غضروفی، یک تومور خوش‌خیم است که در آن بافت استخوان و غضروف به طور همزمان وجود دارد.
osteoepiphysis
استخوان‌انتهائی، بخش پایانی یک استخوان بلند است که فرایند استخوان‌سازی را طی می‌کند.
osteofibroma
استخوان‌فیبروما، توموری خوش‌خیم است که شامل بافت فیبروزی در استخوان می‌باشد.
osteofibrous
استخوان‌فیبروزی، بافتی است که ترکیبی از استخوان و بافت فیبروزی دارد.
osteogangrene
استخوان‌گنگرنا به معنی مرگ بافت‌های استخوانی به دنبال عفونت یا کمبود خون‌رسانی است.
osteogen
استخوان‌زایی به فرآیند تولید و تشکیل بافت استخوانی اطلاق می‌شود.
osteogenetic
استخوان‌زایی به عوامل و فرایندهای مربوط به تولید استخوان اشاره دارد.
osteogeny
استخوان‌زایی به علم یا مطالعه فرآیندهای رشد و تشکیل بافت استخوانی اطلاق می‌شود.
osteogenist
استخوان شناس به فردی اطلاق می‌شود که به طور خاص در زمینه فرآیند تشکیل و رشد استخوان مطالعه و تحقیق می‌کند.
osteogenous
استخوان‌زا به بافت‌هایی اطلاق می‌شود که در فرآیند ساخت و تولید استخوان نقشی اساسی دارند.
osteoglossid
استخوان‌دارها گروهی از ماهی‌ها هستند که دارای سر استخوانی و دندان‌های قوی‌اند.
osteoglossidae
خانواده‌ای از ماهی‌های آب شیرین که شامل چندین گونه می‌شود.
osteoglossoid
اصطلاحی برای توصیف ماهی‌های متعلق به خانواده استخوان‌داران.
osteoglossum
یک نوع ماهی متعلق به خانواده استخوان‌داران که به خاطر زیبایی‌اش شناخته می‌شود.
osteographer
شخصی که به مطالعه و ثبت اطلاعات مربوط به استخوان‌ها می‌پردازد.
osteography
علمی که به مطالعه و بررسی ساختار استخوان‌ها می‌پردازد.
osteohalisteresis
استخوان‌هالیسترس، یک وضعیت نادر که شامل تغییرات در ساختار یا عملکرد استخوان‌ها است.
osteoids
استخوان‌هام‌ها، مواد آلی یا غیرمعدنی در بافت استخوان که در فرایند شکل‌گیری استخوان نقش دارند.
osteolepidae
استخوان‌خزنده‌ ها، خانواده‌ای از موجودات باستانی که به کشف روابط فیلوژنتیک بین ماهی‌ها و موجودات خشکی کمک می‌کنند.
osteolepis
استخوان‌لیپس، جنیسی منقرض شده از ماهی‌های بال‌پشتی که جزو موجودات باستانی در اقیانوس‌ها بودند.
osteolite
استخوان‌لایت، ساختاری معدنی در بافت استخوان که در تحقیقات مربوط به بیماری‌های استخوانی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
osteolytic
استخوان‌تحلیلی به فرآیندهایی اشاره دارد که در آن بافت استخوانی تخریب می‌شود.