outchid
به معنای سرزنش یا reproach است و در موقعیت‌های مختلف به کار می‌رود.
outchidden
رفتاری که به طرز غیرمستقیم موجب سرزنش یا ناراحتی می‌شود.
outchide
به معنای سرزنش کردن یا نکوهش کردن است.
outchided
به معنای سرزنش شده است، به ویژه به خاطر بی‌احتیاطی یا خطا.
outchides
به معنای سرزنش یا نکوهش کردن است که در زمان‌های مختلف به کار می‌رود.
outchiding
به معنای سرزنش کردن به صورت مداوم است.
outcity
خارج از شهر، به مکان‌هایی اطلاق می‌شود که در حومه یا مناطق روستایی دورتر از شهرهای بزرگ قرار دارند.
outcities
شهرهای خارج از شهر، به چندین مکان اطلاق می‌شود که فاصله بیشتری از مراکز شهری دارند و معمولاً در محیط‌های کم‌جمعیت‌تر قرار می‌گیرند.
outclamor
شلوغی و سر و صدای زیاد، که معمولاً ناشی از جمعیت زیادی است که در یک مکان تجمع یافته‌اند.
outclerk
کارمند یا کارگری که به امور اداری یا خدماتی خارج از محل کار معمول مربوط می‌شود.
outclimb
بالا رفتن از کوه یا موانع به طریقی که بر دیگران غالب شود.
outclimbed
عبارت است از اینکه فردی در زمینه صعود از دیگران بهتر عمل کرده و بالاتر رفته است.
outclimbing
از دیگران در فعالیتی همچون کوهنوردی یا صعود کردن، پیشی گرفتن.
outclimbs
به معنای پیشی گرفتن در مواردی مانند کوهنوردی یا صعود کردن.
outclomb
نسخه گذشته از 'outclimb' که به معنای پیشی گرفتن در صعود است.
outcomer
فردی که به نحوی برنده یا خارج کننده از رویداد یا مسابقه می‌شود.
outcoming
خروجی یا نتایج یک فرآیند یا رویداد.
outcompass
به معنای پیشی گرفتن یا بهتر عمل کردن در مقایسه با دیگران در زمینه‌ای خاص.
outcomplete
بالا بردن سطح کار فردی نسبت به دیگران و انجام کار به طور کامل‌تر.
outcompliment
سعی در ارائه تعریف و تمجید بیشتر نسبت به دیگران.
outcook
بهتر پختن نسبت به دیگران.
outcooked
به حالت پخته شدن بیش از حد رسیدن که بر کیفیت غذا تأثیر منفی می‌گذارد.
outcooking
فرآیند بهتر پختن نسبت به دیگران.
outcooks
کسی که در پخت و پز از دیگران بهتر است.
outcorner
گوشه بیرونی، نقطه‌ای که دو خط یا سطح در خارج از یک شکل با هم موازی می‌شوند.
outcountry
خارج از کشور، به معنای خارج از مرزهای ملی یک کشور.
outcourt
در فضای باز یا در محیط‌های خارج از ساختمان یا محوطه‌ای خاص.
outcrawl
به معنای خزیدن به طور فعال و سریعتر از دیگران، به ویژه در یک رقابت.
outcrawled
به معنای این که فرد به طور موفقیت‌آمیز و سریع‌تر از دیگران خزیده است.
outcrawling
به معنای خزیدن به طور فعال، به ویژه در مقایسه با دیگران.
outcrawls
پیشی‌گرفتن یا جلوتر رفتن از چیزی به آرامی و با زحمت.
outcreep
به آرامی و به طوری که دیگران متوجه نشوند پیشی گرفتن.
outcreeping
فرایند پیشی گرفتن یا پیشروی کردن به آرامی و به طور نامحسوس.
outcrept
شکل گذشته فعل، به معنای پیشی گرفتن به آرامی.
outcricket
پیشی گرفتن یا برتر شدن در بازی یا رقابت.
outcried
پیشی گرفتن در بیان صدای بالاتر یا بیشتر از دیگران.
outcrier
گوینده، شخصی که اخبار یا اعلان‌ها را به صورت بلند و شفاف برای دیگران می‌خواند.
outcrying
فریاد و اعتراض عمومی از طرف یک گروه به خاطر یک موضوع خاص.
outcropper
شخصی که به جستجوی مواد معدنی و ترکیبات سنگی می‌پردازد.
outcroppings
برآمدگی یا بخشی از سنگ که از سطح زمین خارج شده است.