overhumanized
بیش‌انسانی شده به معنای این است که یک موجود یا شخصیت به طور غیرواقعی و بیش از حد انسانی جلوه داده می‌شود.
overhumanizing
بیش‌انسانی کردن به عملی اطلاق می‌شود که در آن ویژگی‌های انسانی به شکلی غیرواقعی و زیاد به یک شخصیت نسبت داده می‌شود.
overhumble
بیش‌فروتن به معنای داشتن تواضع و فروتنی به شکلی غیرطبیعی و بیش از حد است.
overhumbleness
فروتنی بیش از حد، حالتی است که در آن فرد به طور غیرطبیعی و بیش از حد تواضع نشان می‌دهد.
overhumbly
به طرز بیش از حد تواضع‌آمیز، به شکلی که ممکن است دیگران را به اشتباه بیندازد.
overhunt
شکار بیش از حد، به معنای شکار بیشتر از حد مجاز یا نیاز یک جمعیت حیوانی.
overhunted
به طور بیش از حد شکار شده، به وضعیتی اشاره دارد که یک گونه به دلیل شکار زیاد به شدت در حال کاهش است.
overhunting
شکار بیش از حد، به معنای انجام شکار در سطحی است که به بقای گونه‌ها آسیب می‌زند.
overhunts
شکارهای بیش از حد، به اقدام شکار به مقدار زیاد اشاره می‌کند که می‌تواند قانونی یا غیرقانونی باشد.
overhurl
بیش از حد پرتاب کردن، به معنای پرتاب چیزی به طوری که از حد لازم یا معمول فراتر رود.
overhurry
بیش از حد عجله کردن، به معنای سرعت دادن به کاری به گونه ای که ممکن است به کیفیت آن آسیب بزند.
overhurried
بیش از حد عجله‌کرده، به معنای انجام کارها به طرز شتابزده و بدون دقت.
overhurriedly
به صورت بیش از حد عجولانه، به معنای عجله‌کردن در انجام کارها.
overhurrying
عجله کردن بیش از حد، به معنای شتابزده عمل کردن در انجام کارها.
overhusk
بیش از حد پوست کندن، به معنای جدا کردن بخش‌های غیرقابل مصرف از یک محصول.
overidden
بازنویسی شده، به معنای تغییر دادن یا برطرف کردن تنظیمات یا قوانین قبلی.
overidealism
مبالغه در ایدئالیسم، به معنای برخورد غیرواقع‌گرایانه و ایده‌الیزه‌ی بیشتری نسبت به واقعیت‌ها.
overidealistic
بیش از حد ایدئالیستی، به معنای داشتن توقعات غیرواقعی یا ایده‌هایی که ممکن است به راحتی به وقوع نپیوندند.
overidealize
بیش از حد ایدئالی کردن، به معنای بزرگ‌نمایی ویژگی‌های مثبت فردی یا چیزی و نادیده گرفتن معایب آن.
overidealized
بیش از حد ایدئالی شده، به معنای داشتن تصوری غیرواقعی یا بزرگ‌نمایانه از فرد یا موضوعی.
overidealizing
بیش از حد ایدئالی کردن، به معنای بزرگ‌نمایی مثبت تجارب یا خاطرات قدیمی و نادیده گرفتن جنبه‌های منفی آن.
overidentify
بیش از حد شناسایی کردن، زمانی که فرد ویژگی‌ها یا احساسات خود را با ویژگی‌ها یا احساسات دیگران از حد معمول بیشتر همسان می‌کند.
overidentified
بیش از حد شناسایی شده، به حالتی اشاره دارد که شخص به طور غیرمعمولی احساسات یا هویت خود را با دیگری مرتبط می‌کند.
overidentifying
بیش از حد شناسایی شدن، فرایندی که در آن فرد به طور مکرر خودش را با دیگران مرتبط می‌سازد.
overidle
بیش از حد بیکار، به وضعیتی اطلاق می‌شود که فرد در حالتی از بطالت و عدم فعالیت قرار دارد.
overidleness
بیکاری بیش از حد، به وضعیتی اشاره دارد که فرد مدت طولانی بدون فعالیت فیزیکی یا ذهنی می‌ماند.
overidly
به طور بیش از حد، به حالتی اشاره دارد که در آن افراد چیزی بیش از حد معمول انجام می‌دهند.
overidness
زیاده‌روی به حالت یا کیفیت بیش از حد در چیزی اطلاق می‌شود.
overidolatrous
زیاده‌روی در عبادت یا عشق به چیزی یا کسی.
overidolatrously
به شیوه‌ای که در آن زیاده‌روی در عشق یا عبادت به چیزی وجود دارد.
overidolatrousness
کیفیت یا حالت زیاده‌روی در عشق یا عبادت به چیزی.
overyear
افزایش یا تغییر در سطوح یا مقادیر در طول یک سال.
overillustrate
توضیح یا نمایش بیش از حد یک مفهوم یا موضوع.
overillustrated
بیش از حد تصویرگری شده، به معنای استفاده از تعداد زیادی تصویر در یک متن یا اثر به طوری که ممکن است محتوای اصلی را تحت تأثیر قرار دهد.
overillustrating
بیش از حد تصویرگری کردن، یعنی استفاده از تصاویر و گرافیک‌های بسیار در یک متن یا ارائه که ممکن است پیام اصلی را مخدوش کند.
overillustration
بیش از حد تصویرگری، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن تعداد زیاد تصویر موجب اختلال در توجه به متن اصلی می‌شود.
overillustrative
بیش از حد تصویرگری، به توصیفی اطلاق می‌شود که به صورت غیرضروری و افراطی از تصاویر استفاده می‌کند.
overillustratively
به صورت بیش از حد تصویرگری، یعنی توضیح دادن یا بیان کردن یک مفهوم با استفاده از تعداد زیادی تصویر یا مثال.
overimaginative
بیش از حد خیالی، به معنای داشتن تخیل زیاد یا تولید ایده‌های بسیار خیالی که ممکن است عملی نباشند.
overimaginatively
به گونه‌ای قابل تصور، به طوری که واقعیت نیز ممکن است به نظر برسد.