overindividualization
به معنای تأکید بیش از حد بر فردیت تا جایی که مسائل اجتماعی و جمعی نادیده گرفته شوند.
overindulgent
بیش از حد لذت بردن یا تسهیل در نیازها و خواهش‌های دیگران، به ویژه در مورد خوراک یا تفریحات.
overindulgently
به شیوه‌ای بیش از حد indulgent، به ویژه در مورد رفتار یا عادات.
overindustrialism
روندی که در آن یک نهاد یا کشور به طور غیرمعمول و بی‌رویه‌ای صنعتی می‌شود.
overindustrialization
فرآیند یا وضعیت رشد بی‌رویه صنعت در یک منطقه یا کشور.
overindustrialize
انجام اقداماتی که منجر به صنعتی شدن بیش از حد یک ناحیه می‌شود.
overindustrialized
حالت یک ناحیه که در آن به مقدار زیاد صنعتی شده و ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد.
overindustrializes
بیش از حد صنعتی کردن، به فرآیندهایی اطلاق می‌شود که در آنها فعالیت‌های صنعتی به طور زیاد و بدون توجه به اثرات زیست‌محیطی افزایش می‌یابند.
overindustrializing
عملیات یا فرآیندی که در آن صنعتی شدن به طور بیش از حد انجام می‌شود و اثرات منفی بر محیط زیست دارد.
overinflate
بیش از حد بزرگ‌نمایی کردن، به معنی افزایش غیر واقعی اعداد یا انتظارات است.
overinflates
بزرگ‌نمایی بیش از حد، اشاره به افزایش اعداد یا ارزش‌هایی دارد که واقعیت ندارند.
overinflating
عمل بزرگ‌نمایی بیش از حد به معنای افزایش غیر واقعی ارزش‌ها یا خطرات در یک زمینه است.
overinflation
بزرگ‌نمایی به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن قیمت‌ها یا انتظارات به طور غیر واقعی افزایش می‌یابند.
overinflationary
سیاست‌هایی که موجب افزایش غیرقابل کنترل قیمت‌ها و بی‌ثباتی اقتصادی می‌شوند.
overinflative
حالت یا وضعیتی که به طور غیرمنطقی موجب افزایش قیمت‌ها شود.
overinfluence
تأثیرگذاری بیش از حد بر فرد یا گروهی به گونه‌ای که مستقل فکر نکنند.
overinfluenced
زمانی که فرد یا گروه به طوری شدید تحت تأثیر دیگران قرار می‌گیرد که قدرت تفکر مستقل آن‌ها کاهش می‌یابد.
overinfluencing
عمل تأثیرگذاری بیش از حد بر دیگران به گونه‌ای که رویکرد خود را از دست بدهند.
overinfluential
شخص یا عاملی که تأثیر بیش از حدی بر دیگران دارد.
overinform
بیش از حد اطلاع‌رسانی، به معنای ارائه اطلاعات بیشتر از آنچه لازم است به فرد یا گروهی است.
overing
بیش از حد انجام دادن، به معنای تخصیص یا انجام وظایف و مسئولیت‌ها به صورت زیاد و بی‌نظم است.
overinhibit
بیش از حد سرکوب کردن، به معنای محدود کردن یا ممانعت از اعمال یا احساسات به زیر حد طبیعی است.
overinhibited
بیش از حد سرکوب‌شده، به معنای فردی که رفتار یا احساساتش به‌طرزی غیرطبیعی محدود شده است.
overink
بیش از حد جوهر زدن، به معنای استفاده زیاد از جوهر در نوشتار یا طراحی است.
overinsist
بیش از حد اصرار کردن، به معنای پافشاری بیش از اندازه بر روی نظریه یا ایده‌ای است که ممکن است دیگران را تحت فشار قرار دهد.
overinsistence
اصرار بیش از حد، زمانی که فردی بیشتر از آنچه منطقی است بر موضوعی تأکید می‌کند.
overinsistency
عدم ثبات بیش از حد، یعنی تغییرات مکرر و غیرقابل انتظار در قواعد یا رویه‌ها.
overinsistencies
عدم تناقض‌های بیش از حد، به اصطلاح اشاره دارد به نقاطی که فرد یا متن در ادعای خود ثبات ندارد.
overinsistent
اصرار بیش از حد، یعنی به طور مکرر و غیرمعمول بر یک موضوع تأکید کردن.
overinsistently
به طور بیش از حد اصراری، یعنی در حالتی که فرد به شدت بر موضوعی تأکید می‌کند.
overinsolence
بی‌احترامی بیش از حد، به معنای رفتار ناپسند یا غیر محترمانه که فراتر از حد معمول است.
overinsolent
بیش از حد بی‌ادب و ناپسند، به طوری که رفتار یا کلام شخص بر دیگران تأثیر منفی بگذارد.
overinsolently
به صورت بی‌ادبانه و ناپسند.
overinstruct
بیش از حد راهنمایی یا آموزش دادن کسی در انجام یک کار.
overinstruction
آموزش یا راهنمایی بیش از حد که ممکن است باعث سردرگمی یا از دست رفتن توانایی استقلال در یادگیری شود.
overinstructive
بیش از حد راهنمایی‌کننده، به طور خاص در یک زمینه آموزشی.
overinstructively
به طور بیش از حد آموزشی و راهنمایی‌کننده.
overinstructiveness
سرشته‌گری بیش‌ازحد به معنای ارائه اطلاعات یا دستورالعمل‌های بیش از حد در یک زمینه خاص است که موجب سردرگمی می‌شود.
overinsurance
بیمه بیش‌ازحد حالتی است که یک فرد یا کسب‌وکار برای پوشش بیشتر از آنچه نیاز دارد، بیمه تهیه می‌کند.
overinsure
بیش‌ازحد بیمه کردن به معنای خرید پوشش بیمه‌ای بیشتر از آن است که واقعاً ضروری است.