phantomical
فانتومیک به اوصاف غیرواقعی، خیالی و مرموز اشاره می‌کند که در دنیای هنر و ادبیات معمولاً با زیبایی‌های خارق‌العاده‌ای همراه است.
phantomically
به روشی که ویژگی‌های فانتوم را نشان می‌دهد؛ غیرقابل مشاهده و ناچیز.
phantomist
شخصی که به ایجاد توهمات یا اثرات خیالی می‌پردازد.
phantomize
به طرز خاصی ظاهر یا احساسی را به صورت خیالی یا وهمی به تصویر کشیدن.
phantomizer
شخصی که به ایجاد تکنیک‌ها و اثرات خیالی می‌پردازد.
phantomland
مکانی خیالی یا وهمی که معمولاً با ارواح یا ترس‌های غیر طبیعی شناخته می‌شود.
phantomlike
مشابه یا مرتبط با فانتوم، به طور خاص در ظاهر یا حرکت.
phantomnation
ملتی خیالی یا بدون وجود واقعی که می‌تواند نتیجه تخیل یا فرار از واقعیت باشد.
phantomry
فانتومری به معنای وجود یا حالت موجودی است که به طور واقعی وجود ندارد، بلکه بیشتر به صورت روح یا شبح در داستان‌ها ظاهر می‌شود.
phantomship
فانتوم‌شیپ به معنای یک کشتی خیالی یا شبح مانند است که در افسانه‌ها یا داستان‌ها توصیف می‌شود و معمولاً به شکلی عجیب و غیرمعمول ظاهر می‌شود.
phantoplex
فانتوم‌پلکس به معنای یک فناوری یا سیستم پیچیده است که به گونه‌ای پیشرفته با شبیه‌سازی یا تصورات مجازی در ارتباط است.
phantoscope
فانتوسکوپ به معنای ابزار یا وسیله‌ای است که به کمک آن می‌توان تصاویری غیرقابل مشاهده را کشف یا مشاهده کرد.
phar
فهر به معنای یک مرکز یا مکان است که معمولاً به سیاست یا قدرت مرتبط است.
pharaonical
فهرونیک به معنای مربوط به فرعون‌ها و ویژگی‌های آنان است، به خصوص در زمینه معماری و فرهنگ.
pharbitis
فاربی‌تیس، التهاب یا ورم گونه‌ای گیاه است که ممکن است به خاطر عفونت یا دلایل دیگر ایجاد شود.
phareodus
فارئودوس، نوعی ماهی باستانی است که در دوره‌های زمین‌شناسی خاصی زندگی می‌کرد.
pharian
فاریان، زبانی است که به یک خانواده زبان‌های قدیمی تعلق دارد و ممکن است در حال نابودی باشد.
pharyngalgia
فارینژالژیا، حالتی است که در آن فرد احساس درد و ناراحتی در ناحیه گلو می‌کند.
pharyngalgic
فارینژالژیک به حالت یا نشانه‌های مربوط به درد گلو اشاره دارد.
pharyngealization
فارینگژالیزیشن به دسته‌ای از ویژگی‌های آوایی اشاره دارد که در تولید صداها در برخی زبان‌ها نقش دارد.
pharyngectomy
فارنژکتومی، جراحی برای برداشت بخشی یا تمام حلق که معمولاً به دلیل سرطان انجام می‌شود.
pharyngectomies
فارنژکتومی‌ها، جراحی‌های برداشت حلق، معمولاً برای درمان بیماری‌های سرطانی انجام می‌شوند.
pharyngemphraxis
فارنژمفریکسی، وضعیتی که در آن حلق دچار انسداد می‌شود، می‌تواند ناشی از عواملی چون التهاب یا تومور باشد.
pharyngic
فارنژیک، مربوط به حلق، به ساختار یا عملکرد مشخصه‌های مرتبط با حلق اشاره دارد.
pharyngismus
فارنژمیسم، انقباضات غیرارادی در منطقه حلق که می‌تواند منجر به ایجاد ناراحتی و مشکلات بلع شود.
pharyngitic
فارنژیت، التهاب حلق که معمولاً به دنبال عفونت‌های ویروسی یا باکتریایی ایجاد می‌شود.
pharyngoamygdalitis
فارنگوآمیگدالیت به معنای التهاب در ترکیب گلو و لوزه‌ها است.
pharyngobranch
فارینگوبرنچ به ساختاری اشاره دارد که به آبشش در حیوانات آبزی مربوط می‌شود.
pharyngobranchial
فارینگوبرنشیال به سیستم عصب‌دهی و مرتبط با آبشش‌ها در حیوانات آبزی اشاره دارد.
pharyngobranchiate
فارینگوبرنچیاته به موجوداتی اطلاق می‌شود که دارای ساختارهای آبشش ویژه هستند.
pharyngobranchii
فارینگوبرنچی به گروه یا ساختاری در آبشش‌ها اشاره دارد.
pharyngocele
فارینگوcele به برآمدگی یا کیسه‌ای در ناحیه گلو اشاره دارد.
pharyngoceratosis
فراژینوزرآتوزیس به معنی وجود زائده‌های ناخالص در ناحیه حلق است که معمولاً نادر است.
pharyngodynia
فراژینودینیا به معنی درد در ناحیه حلق است که می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد.
pharyngoepiglottic
فراژینوهیپگلاتیک به ناحیه‌ای در حلق اشاره دارد که در بلعیدن و تنظیم مسیر غذا نقش دارد.
pharyngoepiglottidean
فراژینوهیپگلاتیدین به ساختارهایی اشاره دارد که بین حلق و ایپیگلاتوس قرار دارند.
pharyngoesophageal
فراژینوازوفاژی به ارتباط و نقش حلق و مری در بلع آب و غذا اشاره دارد.
pharyngoglossal
فراژینوگلاسال به عصب یا ناحیه‌ای اشاره دارد که ارتباطی با زبان و حلق دارد.
pharyngoglossus
عضله‌ای که بین حلق و زبان قرار دارد و در حرکات زبان نقش دارد.
pharyngognath
واژه‌ای که به دسته‌بندی‌های خاصی از جانوران دوزیست اشاره دارد.