pylorodilator
پیلورودلاتور به دستگاهی گفته میشود که برای گشاد کردن ناحیه پیلور به کار میرود.
pylorogastrectomy
پیلورواستروکتومی به عمل جراحی برداشتن ناحیه پیلور و بخشی از معده اطلاق میشود.
pyloroplasty
پیلورپلاستی به جراحی گفته میشود که برای بهبود مسیر خروجی از معده به روده انجام میشود.
pyloroptosis
پیلوراپتوز به معنی جابجایی به سمت پایین ناحیه پیلور است.
pyloroschesis
پیلوروشیز به معنای ناتوانی در تخلیه محتویات معده به دوازدهه است.
pyloroscirrhus
پیلوروسیر وه به معنای وجود زخم یا تومور در ناحیه پیلور است که میتواند منجر به انسداد شود.
pyloroscopy
پیلوروسکپی به معنای بررسی ناحیه پیلور با استفاده از دوربین است.
pylorospasm
پیلورواسپاسم به حالت انقباض غیرطبیعی عضلات حلقهای در ناحیه پیلور اطلاق میشود.
pylorostenosis
پیلورواستونزیس به معنای باریک شدن ناحیه پیلور است که میتواند جریان طبیعی غذا را مختل کند.
pylorostomy
پیلوراستومی به اقدام جراحی برای ایجاد یک شکاف در معده اشاره دارد.
pylorous
پیلوروس، بخشی از معده که در انتهای آن قرار دارد و مسئول کنترل عبور غذا به روده باریک است.
pylorouses
پیلوروسها، اشکال جمع پیلوروس که در آناتومی به ساختارهای مختلف اشاره دارد.
pyloruses
پیلوروسها، جمع واژه پیلوروس که به ساختارهای معدهای در موجودات زنده اشاره دارد.
pilosebaceous
واحد پیلو سباسه، ساختاری زیستی که شامل فولیکولهای مو و غدد سباسه میشود.
pilosin
پیلو سین، مادهای که بر روی فرایندهای زیستی مانند رشد مو تأثیرگذار است.
pilosine
پیلو سین، ترکیبی که تحقیقات نشان میدهد میتواند در درمان مشکلات پوستی مفید باشد.
pilosis
پیلوسیس، وضعیتی که در آن دارای مو هستید، عمدتاً در بیوشناسی و آناتومی استفاده میشود.
pilosism
پیلوسیم به رشد غیرعادی یا بیش از حد مو اشاره دارد.
pilosity
پیلوزی، پوشش مویی یا پرپشتی یک موجود زنده است.
pilosities
پیلوزیها، اشکال مختلف پوشش مویی که در گونههای مختلف پیدا میشود.
pilotage
هدایت به معنای کمک در ناوبری کشتیها در آبها است.
pilotages
هدایتها، مواردی مشابه به عمل هدایت کشتیها است که میتواند شامل چندین مورد باشد.
pilotaxitic
پیلوتاکسیتی، نوع خاصی از سنگ که دارای بافتهای ویژهای است که در جغرافیای زمینشناسی مورد بحث قرار میگیرد.
pilotee
سرنشین پرواز، فردی که در حال یادگیری یا آموزش پرواز است.
piloti
پیلوتی، نوعی از سازه که در آن بخشهایی از ساختمان با پایههایی بالا نگه داشته میشود.
pilotings
عمل پرواز یا هدایت هوایی، به ویژه در زمینههای مختلف هوانوردی.
pilotism
مفاهیم و تکنیکهای مربوط به هدایت و کنترل هواپیما.
pilotless
خلبانندار، به دستگاهها یا وسایلی اشاره دارد که بدون نیاز به خلبان کنترل میشوند.
pilotman
پایلوت مرد، شخصی که وظیفه هدایت هواپیما را بر عهده دارد و در زمینه پرواز تخصص دارد.
pilotry
پایلوتری، مجموعهای از فعالیتها و اصول مرتبط با هدایت و کنترل هواپیما.
pilotship
هدایت کشتی، عمل هدایت و کنترل یک کشتی یا وسیله نقلیه دریایی.
pilotweed
پایلوت وید، نوعی گیاه که به طور گسترده در مناطق مرطوب رشد میکند و میتواند زیستگاهی برای موجودات مختلف باشد.
pilpai
پیلپای، یک غذای سنتی که در برخی از مناطق به عنوان وعده غذایی محبوب شناخته میشود.
pilpay
پیلپی، نوعی پرداخت یا جبران مالی، که به ویژه در زمینههای اقتصادی استفاده میشود.
pilpul
پیلپول، نوعی بحث تحلیلی و جدلی در مورد متون مقدس یهودی، با هدف بررسی جوانب مختلف یک موضوع.
pilpulist
پیلپولست، کسی که به بحث و جدل پیچیده مخصوصاً در مورد متون دینی میپردازد.
pilpulistic
پیلپولستیک، مربوط به نوعی از استدلال یا بحث که ویژگیهای پیلپول را دارد.
piltock
پیلتاک، نوعی جوک یا شوخی غیررسمی.
pilula
پیلولا، نوعی قرص دارویی یا دارو که به شکل قرص کوچک است.
pilular
پیلولار، مربوط به قرصهای دارویی به شکل کوچک.