pilularia
پیلو لاری، یک گیاه آبی است که معمولاً در زیستگاه‌های مرطوب و کم عمق یافت می‌شود.
pilulist
لیست دارویی اشاره به فهرست داروهایی دارد که یک فرد باید مصرف کند.
pilulous
پرمو، به معنای داشتن مو یا عملیاتی که در آن مو وجود دارد.
pilum
پیلوم، نیزه‌ای کوتاه و سنگین است که توسط سربازان رومی استفاده می‌شده است.
pilumnus
پیلومنس، در اسطوره‌شناسی رومی، به عنوان یک خدا در نظر گرفته می‌شود که وظیفه حفاظت از نوزادان را بر عهده دارد.
pilus
پیلا، به موی منفرد بر روی پوست گفته می‌شود.
pilusli
پیولسلی، نوعی باکتری که دارای ساختارهای مویی‌شکل است.
pilwillet
پیلوئیلت، پرنده‌ای کوچک که معمولاً در مناطق آبی زندگی می‌کند.
piman
پیمن، غذایی سنتی که در برخی فرهنگ‌ها سرو می‌شود.
pimaric
پیماریک، ویژگی‌هایی که مربوط به یک ماده خاص در علم شیمی است.
pimbina
پیمبینا، منطقه‌ای با گیاهان و جانوران متنوع و خاص.
pimelate
پیملت کردن، به معنای افزودن مواد به ترکیب برای افزایش خاصیت‌های شیمیایی آن.
pimelea
پیملیا، یک جنس از گیاهان گلدار خانوادهٔ Thymelaeaceae که عمدتاً در استرالیا می‌روید.
pimelic
اسید پیملیک، یک اسید دی‌کربوکسیلیک با فرمول شیمیایی C7H12O4 که در صنعت شیمیایی کاربرد دارد.
pimelite
پیملایت، یک ماده معدنی نادر با ویژگی‌های منحصر به فرد که به دلیل زیبایی‌اش در جواهرسازی استفاده می‌شود.
pimelitis
پیملیت، یک التهاب در بافت چربی که می‌تواند به دلایل مختلفی ایجاد شود.
piment
پیمنت، نامی که معمولاً برای ادویهٔ فلفل همه‌کاره در آشپزی به کار می‌رود.
pimenta
پیمنت، یک جنس از گیاهان که شامل چندین نوع ادویه‌ای مثل میخک می‌شود.
pimentel
پیمنتل، یک نام جغرافیایی که به مکان‌های خاصی در کشورها اشاره دارد.
pimgenet
پیمژنت، اصطلاحی در حوزه مشخصی که نیاز به توضیح بیشتری دارد.
pimienta
پیمینتا، نام عمومی برای فلفل به زبان اسپانیایی.
pimlico
پیملیک، یک ناحیه یا مکان مشهور برای معماری منحصر به فرد.
pimola
پیمولا، نام خاص گیاهی یا گل که نیاز به توضیحات بیشتری دارد.
pimpery
پیمپری، واژه‌ای برای توصیف حالتی از تجمل و زیبایی‌گرایی.
pimperlimpimp
پیمپرلیمپیمپ، یک اصطلاح خاص یا نام که در موسیقی یا رقص ممکن است به کار رود و بدون مفهوم دقیق و مشخص در زبان انگلیسی است.
pimpinella
پیمپینلا، یک نوع گیاه دارویی که معمولاً در طب سنتی به کار می‌رود.
pimpish
پمپی، به معنای روشنی و زرق و برق، یا داشتن خصوصیاتی که به نظر مغرور و خودشیفته می‌رسد.
pimpla
پیمپلا، یک نوع زنبور که به طور ویژه در باغ‌ها زندگی می‌کند و در گرده‌افشانی مؤثر است.
pimpleback
پمپل‌بک، به نوعی ماهی یا جانوری اشاره دارد که دارای برآمدگی‌هایی در ناحیه پشتی خود است.
pimpled
پمپل‌دار، به وضعیتی اشاره دارد که پوست دچار آکنه یا جوش‌ها باشد.
pimpleproof
دفاع در برابر جوش، به محصولاتی اطلاق می‌شود که از بروز جوش‌های صورت جلوگیری می‌کنند.
pimply
دارای جوش، به حالتی اطلاق می‌شود که سطح پوست با جوش‌های کوچک پوشیده شده باشد.
pimplier
حالت یا ویژگی که با جوش‌های بیشتری نسبت به دیگر گزینه‌ها همراه است.
pimpliest
دارای بهترین ویژگی کمتر قابل تحمل از نظر وجود جوش‌ها.
pimplinae
یک زیرخانواده از حشرات که ویژگی‌های خاصی دارند.
pimpliness
وضعیت یا ویژگی وجود جوش‌های روی پوست.
pimpling
پیش آمدن جوش یا برآمدگی های کوچک بر روی پوست که معمولاً به صورت قرمز و التهابی قابل مشاهده است.
pimplo
اصطلاحی غیررسمی برای اشاره به مشکلات خفیف پوستی و جوش‌های کوچک.
pimploe
واژه‌ای که به انواع خاصی از جوش‌های پوستی اطلاق می‌شود.
pimplous
به جوش‌ها و برآمدگی‌های متعدد اشاره دارد.