plurivalent
عنصری که میتواند تعداد زیادی پیوند شیمیایی تشکیل دهد.
plurivory
پلوریوری به معنای تغذیه از چندین منبع غذایی مختلف است.
plurivorous
پلوریوروس به معنای خوردن و تغذیه از چندین نوع غذا است.
plushed
پوشش نرم و مجلل که به راحتی افزوده شده است.
plushes
عروسکهای نرم و پرزدار که معمولاً برای کودکان طراحی شدهاند.
plushette
پوشش نرم و مجلل که به لباسها یا لوازم جانبی افزوده میشود.
plushily
به صورت نرم و مجلل، به شکلی که آرامش و راحتی را امکانپذیر کند.
plushiness
پوشیدگی به حالت نرم و یک دست و راحت اطلاق میشود.
plushly
به طور نرم و راحت؛ به نحوی که حس دلپذیری را القا کند.
plushness
حالت نرم و راحتی که به طور خاص برای مواد دارای نرمی و گرما استفاده میشود.
plusia
پلازی، یک نوع پروانه است که معمولاً رنگهای فلزی دارد.
plusiinae
زیرخانوادهای از پروانهها که تنوع بسیار زیادی دارند.
plusquam
تعریف کامل به فارسی: 'plusquam' به معنای فراتر از یا بیشتر از چیزی است.
plusquamperfect
تعریف کامل به فارسی: زمان plusquamperfect نشاندهنده عملی است که قبل از عمل گذشته دیگری تمام شده است.
plussage
تعریف کامل به فارسی: plussage به معنای افزودن یا افزایش سهم یا مزایا است.
plussages
تعریف کامل به فارسی: plussages به معانی افزودهها یا شرایط اضافی اشاره دارد.
plutarch
تعریف کامل به فارسی: پلوتارک فیلسوف و نویسنده یونانی است که به خاطر آثارش در زمینه زندگینامه و فلسفه اخلاق مشهور است.
plutarchy
تعریف کامل به فارسی: پلوتارشی به نوعی از حکومت که در آن ثروت به عنوان قدرت سیاسی اصلی شناخته میشود، اطلاق میشود.
plutarchian
پلوتارخی به افکاری یا نظامهای فکری مرتبط با پلوتارک اشاره دارد، که عمدتاً براندیشی تاریخی و اخلاقیات متمرکز است.
plutarchic
پلوتارخی به ویژگیها و تمایلات فکری مرتبط با پلوتارک اشاره دارد.
plutarchical
پلوتارخی به ساختار یا نظامی اشاره دارد که در آن حکمت و فضیلت در اولویت قرار دارد.
plutarchically
پلوتارخی به شیوهای اشاره دارد که تحت تأثیر تفکر پلوتارک روایت میشود.
pluteal
پلوتی به ویژگیهای مربوط به لاروهای موجودات دریایی اشاره دارد.
plutean
پلوتی به لاروها و مراحل مرتبط با آنها در موجودات دریایی اشاره دارد.
pluteiform
پلوتیفرم، به شکل یا ساختاری شبیه به سکو یا پایگاه اشاره دارد، به ویژه در زمینه ساختارهای بدن حیوانات.
plutella
پلتلا یک جنس از پروانهها است که بسیاری از گونههای آن آفات کشاورزی محسوب میشوند.
pluteuses
پلوتوزها، به اشکال یا ساختارهایی از لاروهای دریایی اشاره دارد که در مراحل ابتدایی زندگی خود هستند.
pluteutei
پلوتوتئی به نوعی لارو دریایی اشاره دارد که در سیستمهای زیستی دریایی نقش دارد.
plutocratical
پلوتوکراتیک به نظامهایی اشاره دارد که در آن ثروتمندان بر سیاست و اقتصاد تسلط دارند.
plutocratically
به شیوهای که وضعیت یا قدرت در دست ثروتمندان و طبقه مرفه باشد.
plutology
مطالعه و تحلیل تأثیرات و ابعاد اجتماعی و اقتصادی ثروت.
plutologist
کارشناس یا محققی که به مطالعه تأثیرات ثروت و طبقه مرفه میپردازد.
plutomania
وسواس یا عشق غیرمعمول به ثروت و ثروتمندان.
plutonion
پلوطونیون، یک اصطلاح تخیلی برای توصیف عناصر یا موادی است که به سیاره پلوتو ارتباط دارند.