poictesme
پیکتسم واژه‌ای است که به ویژگی‌های خاصی در آثار هنری اشاره دارد که بر جذابیت بصری تأکید دارد.
poiesis
پویسیس به عمل خلق و تولید اشاره دارد و در ادبیات و فلسفه به اهمیت آن در زندگی انسانی پرداخته می‌شود.
poietic
پوییتیک به ویژگی‌های خلاقانه و تولیدکننده آثار هنری اشاره دارد و در فرآیند خلاقیت تأکید می‌کند.
poignado
شگفتی به وقوع یا حالتی غیرمنتظره و تاثیرگذار اشاره دارد که می‌تواند احساسات قوی را به وجود آورد.
poignard
پویگارد به نوعی خنجر یا سلاح سرد اشاره دارد که معمولاً به عنوان یک ابزار جنگی یا تزیینی استفاده می‌شود.
poignet
پوئت، بخشی از بدن که بین دست و ساعد قرار دارد.
poikile
پویکیل، یک نوع مجسمه‌سازی که به فنون خاصی اشاره دارد.
poikilie
پویکیلی، به‌معنی الگوهای مختلف رنگ در موجودات زنده.
poikiloblast
پویکیلوبلاست، سلول‌هایی که در فرآیندهای زمین‌شناسی ایجاد می‌شوند.
poikilocyte
پویکیلوسیت، نوعی سلول خونی با شکل غیرعادی.
poikilocythemia
پویکیلوسیتمی، وضعیتی که در آن سلول‌های خونی شکل‌های غیرطبیعی دارند.
poikilocytosis
پوئیکولوسیتوز، یک وضعیت خونی است که در آن اشکال غیرعادی و متنوع گلبول‌های قرمز در خون وجود دارد.
poikilothermal
پوئیکیوترمال به حیواناتی اطلاق می‌شود که دمای بدن آن‌ها به دمای محیط بستگی دارد.
poikilothermy
پوئیکلوترمی به توانایی برخی از حیوانات در تنظیم دمای بدن خود براساس دمای محیط اطلاق می‌شود.
poikilothermic
پوئیکلوترمیک به حیواناتی اشاره دارد که نمی‌توانند دمای بدن خود را به‌طور مستقل تنظیم کنند.
poikilothermism
پوئیکلوترمی به نوعی از تنظیم دمای بدن اشاره دارد که در آن دما به شرایط محیطی وابسته است.
poil
پویل به توده یا انباشت ماده‌ای مانند مو یا گرد و غبار اطلاق می‌شود.
poimenic
پویمنیک به مفاهیم مرتبط با رهبری و مراقبت روحانی اشاره دارد.
poimenics
پویمنیک به مطالعه و مباحث مربوط به رهبری و مراقبت روحانی اشاره دارد.
poinado
پوینادو نوعی چاقوی تیز و باریک است که برای برش مواد غذایی استفاده می شود.
poinard
پویانارد نوعی چاقوی کوچک و تیز است که معمولاً به عنوان سلاح استفاده می‌شود.
poindable
قابل سوراخ کردن به معنای این است که یک ماده می تواند به راحتی سوراخ شود.
poinder
پویندر ابزاری برای علامت گذاری یا سوراخ کردن چوب یا مصالح است.
poinephobia
پوینفوبیا، ترسی ناشناخته یا بی‌پایه از ماهی‌ها یا موجودات دریایی، که ممکن است به دلیل تجارب شخصی یا ترس‌های غیر منطقی به وجود آید.
pointable
قابلیت اشاره به ویژگی‌هایی که امکان انتخاب یا تعامل آسان را فراهم می‌کنند.
pointage
نظام یا روش ارزیابی و نمره‌گذاری، به‌خصوص در محیط آموزشی.
pointal
ویژگی‌هایی که به شکل نقاط در طراحی یا هنر استفاده می‌شوند.
pointedness
حالتی از علامت‌گذاری یا حالت تند و تیز، به‌ویژه در اشاره به انتقادات یا نظرات.
pointel
ابزاری کوچک و نوک‌تیز که در صنایع دستی یا کارهای هنری به منظور جزئیات دقیق استفاده می‌شود.
poyntell
poyntell به معنای ابزاری برای تجزیه و تحلیل داده‌ها و ارائه اطلاعات دقیق می‌باشد.
pointful
pointful به معنای ارایه اطلاعات دقیق و با معنی در بحث‌ها و گفتگوها است.
pointfully
pointfully به معنای بیان کردن یا صحبت کردن به شیوه‌ای معنادار و موثر است.
pointfulness
pointfulness به معنای وجود معنی و اهمیت در یک استدلال یا بحث است.
poyntill
poyntill به معنای تقویت و متمرکز کردن تلاش‌ها و منابع به منظور رسیدن به بهترین نتایج است.
pointillage
pointillage به معنای تکنیکی هنری است که با استفاده از نقاط کوچک، بافت و عمق به تصاویر اضافه می‌کند.
pointille
نقطه‌چینی، شیوه‌ای از نقاشی یا طراحی است که در آن تصویر از نقاط کوچک رنگی تشکیل می‌شود.
pointillist
نقطه‌چین، هنرمندی است که از تکنیک نقطه‌چینی در آثار خود استفاده می‌کند.
pointilliste
به هنرمندانی اطلاق می‌شود که از تکنیک نقطه‌چینی برای خلق آثار هنری استفاده می‌کنند.
pointillistic
نقطه‌چینی به سبکی از نقاشی اشاره دارد که از نقاط رنگی برای ایجاد تصویر استفاده می‌کند.
pointillists
به گروهی از هنرمندان اشاره دارد که از تکنیک نقطه‌چینی در آثار خود استفاده می‌کنند.