pregust
چشیدن غذایی یا نوشیدنی قبل از سرو آن، به منظور ارزیابی طعم.
pregustant
حالت یا احساسی که هنگام چشیدن طعمی خاص قبل از سرو ایجاد میشود.
pregustator
شخصی که طعم غذایی را پیش از سرو کردن ارزیابی میکند.
pregustic
پیشذائقه به مرحلهای اشاره دارد که در آن حس چشایی آماده میشود تا طعمها بهتر درک شوند.
prehallux
پیشپاشنه به یک بخش آناتومیکی در پاها اشاره دارد که در برخی از گونهها وجود دارد.
prehalter
پیشسینه به یک نوع ساختار در لباسها اطلاق میشود که به تقویت و حمایت کمک میکند.
prehalteres
پیشسین به دستهای از اجزا در سیستمهای مکانیکی اشاره دارد که برای عملکرد صحیح تجهیزات ضروری هستند.
prehandicap
پیشنقص به شرایط و اقداماتی اطلاق میشود که قبل از ایجاد نقصهای جسمی یا ذهنی اهمیت دارند.
prehandicapped
پیشنقص به شرایطی اطلاق میشود که در آن فرد هنوز دچار ناتوانی نشده اما ممکن است در آینده دچار آن شود.
prehandicapping
پیشهندیکاپ کردن به معنی آمادهسازی یا شرایطی است که در آن مهارتها یا تواناییهای فرد فیلتر میشوند تا بتوانند با چالشها بیشتر سازگار شوند.
prehandle
پیشهندل کردن به معنی آمادهسازی یا پردازش قبلی چیزی قبل از ورود به مرحله بعدی است.
prehandled
پیشهندلشده به وضعیتی گفته میشود که چیزی قبل از استفاده یا کار کردن با آن، آماده یا پردازش شده است.
prehandling
پیشهندل کردن به عمل آمادهسازی یا سازماندهی چیزی قبل از شروع کاری اشاره دارد.
prehaps
شاید به معنی احتمالاً یا احتمال وجود دارد، که به عدم قطعیت اشاره دارد.
preharden
پیشسخت کردن به فرآیند سخت شدن جزئی یک ماده قبل از استفاده نهایی یا کار با آن اشاره دارد.
prehardened
بتن یا مصالحی که قبل از استفاده سخت شدهاند و معمولاً برای ساخت و ساز مورد استفاده قرار میگیرند.
prehardener
مواد شیمیایی که به سطحی اضافه میشود تا قبل از سخت شدن، خصوصیات خاصی را به آن بدهد.
prehardening
فرایند سخت کردن قبل از مرحله اصلی سخت شدن، به منظور بهبود ویژگیهای محصول.
prehardens
دفعهای که یک ماده قبل از سخت شدن نهایی سخت میشود.
preharmony
هماهنگیای که قبل از ایجاد یک اثر نهایی شکل میگیرد.
preharmonious
خصوصیتی که قبل از ایجاد هماهنگی کامل، در صدا یا موسیقی وجود دارد.
preharmoniously
به شکلی هماهنگ و پیش از ایجاد هارمونی کامل، که معمولاً در هنر و موسیقی استفاده میشود.
preharmoniousness
حالت یا کیفیت پیشهماهنگ بودن در یک جمع یا فعالیت، به ویژه در موسیقی و هنر.
preharsh
وضعیت یا شرایطی که قبل از رویارویی با سختیها و دشواریها ایجاد میشود.
preharshness
حالتی از سختی یا شدتی که قبل از رسیدن به یک دوره دشوار رخ میدهد.
preharvest
مرحله یا زمان قبل از برداشت محصولات، جایی که آمادهسازیها انجام میشود.
prehatred
حالت یا احساسی از نفرت که قبل از اقدام به آن احساس میشود.
prehaunt
پیشهراس به معنای ایجاد حس ترس یا نگرانکننده قبل از وقوع یک رویداد است.
prehaunted
پیشهراسان به معنای توصیف مکانی است که قبلاً نشانههای ترس را دارا باشد.
prehaustorium
پیشهراستوریوم به مکانی یا سیستم مرتبط با هراساندن یا ترس اشاره دارد.
prehazard
پیشخطر به معنای ارزیابی خطرات قبل از وقوع یک حادثه است.
prehazardous
پیشخطرناک به معنای مواد یا شرایطی است که قبل از وقوع خطر باید مدیریت شوند.
preheal
پیشدرمان به معنای آمادهسازی یا ترمیم وضعیت قبل از آسیب یا مشکل است.
prehearing
پیششنوایی، جلسهای که قبل از شنیدن رسمی یک موضوع قانونی برگزار میشود و هدف آن آمادهسازی برای جلسه اصلی است.
preheater
پیشگرمکن، وسیلهای که برای گرم کردن مواد قبل از انجام فرآیند اصلی استفاده میشود.
prehemiplegic
پیشآسیبپندی، وضعیتی که در آن فرد علائم ضعف یا فلج نیمهبدن را تجربه میکند، اما هنوز به طور کامل به فلج نرسیده است.
prehend
گرفتن، عمل گرفته شدن یا در یک شکل فهمیدن چیزی.
prehended
بهدست آمده یا درک شده؛ یعنی فرآیند فهم یا جذب یک مفهوم.
prehensibility
قابلیت گرفتن یا درک، اشاره به توانایی یک شی برای در دست گرفتن یا فهمیدن دارد.