presolicit
به معنای درخواست اطلاعات یا نظرات قبل از ارائه رسمی یک پیشنهاد.
presolicitation
مرحلهای که در آن اطلاعات اولیه دربارهٔ درخواستها به شرکتها ارائه میشود تا آنها بتوانند برای یک پیشنهاد رسمی آماده شوند.
presolution
راه حلی که قبل از وقوع یک مشکل یا درگیری طراحی میشود.
presolvated
پیشحل شده، به موادی اشاره دارد که قبل از یک واکنش یا فرآیند خاص، حلال یا مایع مربوطه به آنها افزوده شده است.
presolve
پیشحل کردن به معنای حل کردن یک مشکل یا معادله قبل از انجام مراحل بعدی است.
presolved
پیشحل شده، به حالتی اشاره دارد که مشکلات یا معادلات قبلاً حل شدهاند.
presolving
پیشحل کردن به معنای انجام کارهایی برای حل مشکلات قبل از وقوع یک رویداد یا فرآیند است.
presophomore
پیشدوم، به دانشآموزی اطلاق میشود که در سال دوم دبیرستان یا سال دوم دانشگاه است، ولی هنوز به طور رسمی به آن سال نرسیده است.
presound
پیشصوت به تکنیکها یا فناوریهایی اطلاق میشود که قبل از تولید صوت، کیفیت آن را بهبود میبخشند.
prespecialist
پیشکارشناس، فردی که قبل از تخصص یافتن در یک زمینه خاص، آموزش میبیند.
prespecialize
پیشتخصص شدن، آماده شدن برای ورود به یک تخصص یا زمینه خاص.
prespecialized
پیشتخصص شده، اشاره به این دارد که فرد قبل از ورود به تخصص، آمادگی لازم را میبیند.
prespecify
قبل از مشخص کردن، به معنای تعیین و تعیین کردن چیزهایی که مورد نیاز است.
prespecific
پیشخاص، اشاره به چیزی که بهطور خاص و دقیق تعریف شده است.
prespecifically
به طور خاص یا دقیقا مشخص شده، به نوعی که به جنبههای خاص یا مشخص اشاره میکند.
prespecification
مشخصات اولیه یا تعاریف پیشنویس شده که برای یک پروژه یا فعالیت خاص نیاز است.
prespecified
به طور از پیش تعیین شده یا مشخص، اشاره به مواردی که قبل از وقوع تنظیم یا تدوین شدهاند.
prespecifying
تعیین شرط یا ویژگیهایی پیش از وقوع، به ویژه برای روشن کردن یا جلوگیری از اشتباهات.
prespective
دیدگاه شخصی یا زاویهای متفاوت از یک موضوع یا موضوع خاص.
prespeculate
پیشبینی نتایج یا روندی خاص بر اساس شواهد موجود.
prespeculated
پیشبینی اولیه، به معنای پیشبینی یا حدس زدن چیزی قبل از وقوع آن.
prespeculating
پیشبینی در حال انجام، فرایند پیشبینی یا حدس زدن قبل از وقوع اتفاقات.
prespeculation
پیشبینی اولیه، اقدامی برای تخمین یا پیشبینی چیزی قبل از تجربه واقعی.
presphenoid
پیشسفنویید، استخوانی در جمجمه که به ساختارهای دیگر متصل میشود.
presphenoidal
پیشسفنویید، مربوط به یا در نزدیکی استخوان پیشسفنویید در جمجمه.
presphygmic
پیشسفیگمیک، مربوط به یا در ارتباط با فشارخون و ضربان قلب قبل از حالت خاص.
prespinal
پیشستونی به بخشی از بدن اشاره دارد که در جلوی ستون فقرات قرار دارد.
prespinous
پیشخار به ساختارهایی اشاره دارد که در جلوی خارهای مهرهای قرار دارند.
prespiracular
پیشبرشی به فضای موجود در جلوی نواحی برشی یا تنفسی اطلاق میشود.
presplendor
شکوه پیشین به حالت یا وضعیتی اشاره دارد که قبل از یک رویداد خاص یا مکان وجود داشته است.
presplenomegalic
پیشطحال بزرگ به وضعیتی اطلاق میشود که در آن طحال بزرگتر از اندازه طبیعی است، معمولا ناشی از بیماری یا عفونت.
prespoil
پیشفساد به فرآیندی اشاره دارد که در آن تلاش میشود تا از فساد غذا جلوگیری شود.
prespontaneity
پیشپاسخگویی، حالتی است که در آن یک فرد یا گروه با واکنش غیرمنتظره و بیبرنامه به وضعیتی برخورد میکند.
prespontaneous
پیشپاسخگو، به حالتی اطلاق میشود که فرد بهطور خودجوش و بدون برنامهریزی قبلی واکنش نشان میدهد.
prespread
پیشپخش، فرایند انتقال اطلاعات یا اخبار قبل از زمان رسمی آن.
prespreading
فرآیند پیشپخش کردن، مرتبط با انتقال اطلاعات یا اخباری قبل از زمان رسمی.
presprinkle
پیشپاشیدن، اشاره به عمل پراکندن چیزی، بهویژه مایعات یا ادویهها، پیش از زمان یا مکان مناسب است.
presprinkled
پیشپاشیده شده به معنای اطمینان از پاشیده شدن مواد بر روی سطحی قبل از یک عمل دیگر است.