presumptiveness
حالت یا کیفیت فرض و بی‌حیایی در جریان گفتگو و عمل.
presumptuously
به طور خودخواهانه یا بی‌جا به یک وضعیت یا موضوعی تعلق پیدا کردن، به گونه‌ای که بدون توجه به دیگران یا بدون داشتن اطلاعات کافی عمل کنید.
presumptuousness
حالت یا ویژگی خودپسندانه، زمانی که فردی به خود حق می‌دهد که یک نظر یا عمل بدون اجازه یا بدون در نظر گرفتن احساسات دیگران داشته باشد.
presuperficial
حالت یا ویژگی بودن در سطح، که به عمق یا جزئیات موضوعی توجه نکرده و صرفاً بر روی آنچه در بالا دیده می‌شود، تمرکز می‌کند.
presuperficiality
ویژگی یا حالت سطحی بودن و عدم توجه به جزئیات و عمق یک موضوع.
presuperficially
به طور سطحی یا فقط در سطح، بدون عمق و تأمل در مضامین و جنبه‌های دیگر.
presuperfluity
وضعیتی که در آن چیزی بیش از حد لازم است، به طوری که مفید بودن آن را کاهش می‌دهد.
presuperfluous
به معنای جزئیاتی است که قبل از نیاز اضافی هستند و ممکن است برای فهم یک موضوع غیرضروری به نظر برسند.
presuperfluously
به شکلی که جزئیات غیرضروری و اضافی نداشته باشد.
presuperintendence
به معنای نظارت و مدیریت قبل از انجام یک پروژه یا فعالیت.
presuperintendency
نظارت یا سرپرستی قبل از انجام یک وظیفه یا عملیات خاص.
presupervise
به معنای نظارت یا تحت نظر قرار دادن فعالیت‌ها قبل از وقوع آنها.
presupervised
به معنای تحت نظر قرار گرفتن یا نظارت پیش از یک رویداد یا فعالیت.
presupervising
پیش نظارت به معنای نظارت اولیه یا مقدماتی بر یک فرد یا گروه است که به طور خاص برای هدایت یا کمک به دیگران در یک فرآیند جدید یا نامشخص استفاده می‌شود.
presupervision
پیش نظارت به معنای نظارت اولیه بر یک فرآیند یا افراد قبل از ورود به مرحله اصلی فعالیت است.
presupervisor
پیش‌سرپرست به فردی اطلاق می‌شود که مسئولیت نظارت مقدماتی بر یک گروه یا پروژه را بر عهده دارد.
presupplemental
پیش‌ضمیمه به اطلاعات یا مواد اضافی اشاره دارد که قبل از ارائه اصلی ارائه می‌شود.
presupplementary
پیش‌ضمیمه به متون یا اطلاعات اضافه‌ای اطلاق می‌شود که برای آماده‌سازی درک بهتر موضوع اصلی عرضه می‌شود.
presupply
پیش تأمین به فرآیند تأمین کالاها یا منابع قبل از وقوع یک رویداد یا فعالیت اشاره دارد.
presupplicate
presupplicate به معنای فرض کردن پیش‌نیازی است که بر اساس آن استدلال یا نتیجه‌گیری انجام می‌شود.
presupplicated
presupplicated شکل گذشته فعل presupplicate است و به این معناست که چیزی پیش‌فرض شده است.
presupplicating
presupplicating شکل فعلی فعل presupplicate است و به معنی ادامه دادن به فرض کردن چیزی قبل از دیگر استدلال‌ها می‌باشد.
presupplication
presupplication به معنای عمل فرض کردن چیزی پیش از ارائه استدلال یا نظری است.
presupplied
presupplied به معنای تهیه و آماده کردن چیزی قبل از استفاده از آن است.
presupplying
presupplying شکل فعلی فعل presupplied است و به معنی تأمین و فراهم کردن چیزی پیش از استفاده یا نیاز آن می‌باشد.
presupport
پیش‌پشتیبانی به معنی حمایت یا کمک کردن به چیزی قبل از شروع رسمی آن است.
presupposal
پیش‌فرض به معنی حاملات یا عقاید نانوشته‌ای است که در یک گفت‌وگو یا استدلال فرض می‌شود.
presuppositionless
بدون پیش‌فرض به معنی نداشتن اعتقادات یا مفروضات قبلی در مورد یک موضوع است.
presuppress
پیش‌سرکوب به معنی ممنوع کردن یا محدود کردن بخشی از اطلاعات قبل از اینکه منتشر شود.
presuppression
سرکوب قبل به معنی ممنوع کردن گفت‌وگو یا بیان نظرات در مورد مسائلی است که ممکن است جنجالی باشد.
presuppurative
پیش‌پیش‌پوری به معنای آن چیزی است که قبل از وقوع یک عمل اصلی یا فرضی وجود دارد.
presupremacy
پیش‌برتری، به معنای برتری پیشینیه بر اصول یا روابط موجود، به خصوص در زمینه‌های اجتماعی یا سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
presupreme
پیش‌برتر، به عنوان عنوانی برای اشاره به مقام یا شخصی که بر دیگران برتری دارد، به کار می‌رود.
presurgery
قبل از جراحی، به مراحلی اشاره دارد که پیش از انجام عمل جراحی انجام می‌شود.
presurgical
قبل از جراحی، به کلیه مراحل و مشاوره‌هایی که قبل از عمل جراحی انجام می‌شود اشاره دارد.
presurmise
پیش‌فرضی کردن، به معنای نتیجه‌گیری یا ادعای چیزی بدون شواهد کافی و در نظر نگرفتن تمامی اطلاعات موجود است.
presurmised
پیش‌فرضی شده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که نتیجه‌ای قبل از انجام یک تحلیل یا ارزیابی به‌دست آمده باشد.
presurmising
پیش‌زمینه‌سازی، فرض کردن یا تصور نمودن اینکه چه چیزی ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.
presurprisal
پیشامد غیرمنتظره، وضعیت یا رویدادی که بدون هیچ گونه هشدار قبلی اتفاق می‌افتد.
presurprise
غافلگیری، حالتی که در آن شخص از وقوع یک رویداد خاص آگاه نیست و ناگهان با آن مواجه می‌شود.