pungle
پرداخت کردن، به ویژه به عنوان یک عمل ناخواسته.
pungled
پرداخت کرد، به ویژه به عنوان یک عمل ناخواسته.
pungs
پرداخت کردن، به ویژه به عنوان یک عمل ناخواسته.
punica
جنس گیاهی که شامل گیاهان گلدار است، از جمله انار.
punicaceae
خانواده‌ای از گیاهان شامل گیاهان گلدار و میوه‌ها.
punicaceous
هر چیزی که به خانواده پونی‌کیاسه مرتبط باشد.
puniceous
پونیسی به رنگ قرمز مایل به ارغوانی یا سرخ می‌باشد.
punicial
پونیسی به چیزی مربوط می‌شود که به فعل یا مقام پادشاه مربوط است.
punicin
پونیسین یک ترکیب شیمیایی است که در مطالعات علمی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
punicine
پونیسین به ترکیبی اشاره دارد که ممکن است در داروسازی کاربرد داشته باشد.
punyish
پونی‌ای به معنای ضعیف و بی‌ارزش بستگی دارد.
punyism
پونیسم به احساس ضعف و ناامیدی در زندگی اشاره دارد.
punily
به طور شوخی و سرگرم‌کننده، به حالت مضحک و خنده‌آور.
puniness
حالت کوچک و ناچیز بودن، ضعف یا کمبود.
puninesses
جمع حالت‌های کوچک و ناچیز بودن.
punishability
قابل مجازات بودن یک عمل یا رفتار.
punishableness
ویژگی یا حالتی که در آن رفتار خاصی می‌تواند مجازات شود.
punishably
به طور مجازات‌شدنی، به شیوه‌ای که ممکن است مجازات شود.
punisher
مجازات‌دهنده، شخصی که مجازات را بر دیگران تحمیل می‌کند، خصوصاً در مواردی که احساس عدالت وجود دارد.
punishers
مجازات‌دهندگان، افرادی که وظیفه مجازات و تنبیه دیگران را به عهده دارند.
punyship
ضعف و ناتوانی، احساسی از کوچکی و بی‌اهمیتی.
punishmentproof
مجازات‌ناپذیر، وضعیتی که فرد به نظر می‌رسد از مجازات در امان است.
punition
مجازات، عملی که به هدف تنبیه یک عمل ناپسند انجام می‌شود.
punitional
تنبیهی، مربوط به تنبیه و مجازات.
punitionally
نوع مجازات یا اقدام که در راستای تنبیه فرد انجام می‌شود.
punitions
عمل یا فرآیند مجازات کردن.
punitively
به شکل تنبیهی و مرتبط با مجازات.
punitiveness
ویژگی یا حالت تنبیه‌گرانه یا مجازات‌کننده.
punitur
اصطلاحی که به مفهوم مجازات یا تنبیه اشاره دارد.
punjum
احساس پشیمانی یا عذاب وجدان ناشی از اشتباهات.
punka
پونکا، نوعی فن سنتی که با دست یا به وسیله الکتریسیته حرکت می‌کند و به خنک کردن فضا کمک می‌کند.
punkas
پونکاها، اشکال جمع پونکا که به عنوان منابع خنک‌کننده در مکان‌های مختلف استفاده می‌شوند.
punkey
پونکی، اصطلاحی برای توصیف سبک یا رفتار غیر متعارف و خلاقانه.
punkeys
پونکی‌ها، شکل جمع پونکی که به افرادی با سبک زندگی غیر متعارف اشاره دارد.
punkest
پونکی‌ترین، صفتی برای توصیف چیزی که در درجه بالایی از سبک پونکی قرار دارد.
punketto
پونکتو، نوعی فن کوچک که به دلیل ابعاد کوچک‌تر برای استفاده‌های شخصی مناسب است.
punkie
پانکی، نوعی موجودات زنده یا سبک لباس که به فرهنگ خاصی اشاره دارد، معمولاً با ویژگی‌های جالب و خاص.
punkies
پانکی‌ها، اشیاء یا موجودات مرتبط با فرهنگ پانک به صورت جمع، که ممکن است اشاره به چیزهای مختلفی داشته باشند.
punkin
پانکین، به معنای کدو حلوایی، که معمولاً در فصل پاییز استفاده می‌شود.
punkiness
پانکینس، به ویژگی‌ها یا حالت‌های مرتبط با فرهنگ پانک اشاره دارد.