putrefactible
به موادی اطلاق میشود که قابلیت تجزیه و پوسیدگی دارند.
putrefactiveness
فساد، وضعیتی که در آن مواد غذایی یا ارگانیک به طور تدریجی تجزیه میشوند و بوی بد تولید میکنند.
putrefiable
قابل فساد، اشاره به موادی که احتمال فساد و تجزیه شدن آنها وجود دارد.
putrefier
ماده فسادآور، مادهای که میتواند باعث فساد یا تجزیه سایر مواد شود.
putresce
فساد کردن، اشاره به فرایند تجزیه مواد غذایی یا ارگانیک.
putrescence
فساد، فرایند یا حالت تجزیه شدن با تولید بوی نامطبوع.
putrescency
فساد، اصطلاحی که به شرایط تجزیه اشاره دارد.
putrescibility
فسادپذیری به معنی ظرفیت یا قابلیت یک ماده برای فاسد شدن و تخریب شدن است.
putrescine
پوتراسین یک آمین بینهایت است که در فرآیندهای فاسد شدن مواد آلی تولید میشود.
putricide
پوتریسید به ترکیباتی اطلاق میشود که در تجزیه و فاسد شدن مواد آلی نقش دارند.
putridity
فساد به حالت فاسد شدن و انتشار بوی ناخوشایند ناشی از آن اشاره دارد.
putridly
به شکل فاسد یا فاسدکننده، به نوعی که نشاندهنده فساد باشد.
putridness
حالت فساد، به ویژه در زمینه بهداشت یا محیطی که بوی ناخوشایند دارد.
putrifacted
تصور به حالت فاسد شده یا فاسد، به خصوص در مورد مواد آلی.
putrilage
مادهای که از تجزیه و فساد مواد آلی به وجود میآید.
putschism
عملیاتی که در آن گروهی از طریق قوه قهریه، به قدرت میرسند.
putschist
کودتاهچی، شخصی که در تلاش برای سرنگونی یک حکومت از راه غیرقانونی، مانند کودتا، فعالیت میکند.
puttan
پوتان، اصطلاحی برای شخصی است که در برخی فرهنگها به جایگاه خاص یا نقش اجتماعی اشاره دارد یا به دلایلی تحقیرآمیز به کار میرود.
putterer
پوتِر، شخصی که به کارهای کوچک و جزئی یا تعمیر وسایل میپردازد و ممکن است به طور جدی در مورد این فعالیتها تخصص نداشته باشد.
putterers
پوتِرها، گروهی از افراد که به کارهای و فعالیتهای جزئی و کم اهمیت میپردازند.
putteringly
به آرامی و با دقت انجام دادن کارها، به ویژه در فعالیتهای غیرسریع و غیرمهم.
puttyblower
پوتیبلور، شخصی است که در زمینه کار با مواد نرم مانند پوتی تخصص دارد و به ترمیم پنجرهها و دیگر اشیاء میپردازد.
puttie
پوتی، مادهای نرم و انعطافپذیر که برای پر کردن شکافها و درزها استفاده میشود.
puttier
پوتیر، شخصی که از پوتی برای پر کردن درزها و شکافها استفاده میکند.
puttiers
پوتیرها، چندین نفر که از پوتی برای پر کردن درزها و شکافها استفاده میکنند.
puttyhead
پوتیهد، به فردی اطلاق میشود که بدون فکر عمل میکند و معمولاً احمقانه به نظر میرسد.
puttyhearted
پوتیدل، به فردی اطلاق میشود که بسیار مهربان و حساس است.
puttylike
پوتیمانند، به چیزی اطلاق میشود که حالت نرم و انعطافپذیر شبیه به پوتی دارد.
puttyroot
پوتی روت، نام یک گیاه از خانواده ارکیدهها با خصوصیات خاص.
puttywork
کار پوتی، فرآیند استفاده از خمیر برای پر کردن و تعمیر سطوح.
puttock
پوتوک، نوعی پرنده از خانواده شاهینها.
puttoo
پوتو، یک نوع غذای تهیهشده از آرد که عموماً در غذاهای شرقی استفاده میشود.
puture
پوتور، نمای بصری یک اثر هنری یا صورت.
puxy
پوسی، طراحی یا الگو با شکلها و رنگهای خاص.
puzzleation
وضعیتی که در آن فردی به حل معما یا مسئلهای مشغول است و لذت و سرگرمی حاصل از آن را تجربه میکند.
puzzledly
وضعیتی که فرد در آن به دلیل عدم درک یا اطلاعات کافی گیج و سردرگم است.