rathripe
راثریپ، نوعی گیاه یا جانور که معمولاً در باتلاق‌ها و مناطق مرطوب رشد می‌کند.
raticidal
رادیکیدال، هر ماده‌ای که به منظور کشتن موش‌ها طراحی شده است.
raticide
رادیکید، ماده‌ای برای کشتن موش‌ها و جلوگیری از آسیب به محصولات.
raticides
رادیسیدها، اشکال مختلف موادی هستند که برای کشتن موش‌ها استفاده می‌شوند.
raticocinator
رادیکو سیناتور، ابزاری برای کنترل جمعیت موش‌ها به طور انسانی.
ratifia
راتیفیا، عنوانی برای نوعی جونده کوچک که ممکن است در وعده‌های غذایی مورد استفاده قرار گیرد.
ratificationist
شخصی که از تأیید یا تصدیق یک توافق، قانون یا معاهده حمایت می‌کند.
ratifier
شخص یا نهادی که مسئول تأیید یا امضای یک توافق یا معاهده است.
ratifiers
افرادی که توافق یا معاهده‌ای را تأیید می‌کنند.
ratihabition
تأیید یک عمل یا رفتاری که در ابتدا بدون مجوز انجام شده است.
ratine
نوعی پارچه نرم و لطیف ساخته شده از پشم حیوانات خاص.
ratines
جنس‌ها یا پارچه‌های نرم و لطیف که از پشم حیوانات خاص ساخته شده‌اند.
ratiocinant
تحلیل‌گر، فردی که به فرآیند استدلال و تفکر منطقی می‌پردازد.
ratiocination
استدلال منطقی، فرآیند تفکر و تحلیل منطقی که به استدلال و نتیجه‌گیری می‌انجامد.
ratiocinations
استدلالات، نشانه‌های متعدد و تحلیل‌های منطقی که به تفکر و نتیجه‌گیری می‌انجامد.
ratiocinative
استدلالی، به وصف صفاتی که به فرآیند تفکر منطقی و استدلال مربوط می‌شود، اطلاق می‌شود.
ratiocinator
تحلیل‌گر، فردی که به استدلال و تفکر منطقی می‌پردازد.
ratiocinatory
استدلالی، به کیفیت یا خاصیت استدلال منطقی اطلاق می‌شود.
ratiocinators
استدلال‌کنندگان به افرادی اطلاق می‌شود که با استفاده از منطق و استدلال، مسائل را تحلیل و حل می‌کنند.
ratiometer
رَاتیومتر دستگاهی است که برای اندازه‌گیری نسبت‌ها یا مقادیر مختلف استفاده می‌شود.
rationable
قابل رشنه‌بندی به معنای این است که می‌توان مقدار یا سهمی را به طور منطقی تقسیم کرد.
rationably
به طور منطقی به معنای اتخاذ تصمیمات یا رفتارهایی است که بر اساس منطق و عقلانیت باشد.
rationaliser
منطقی‌ساز به فردی اطلاق می‌شود که سعی می‌کند منطق و دلیل برای یک عمل یا تصمیم فراهم کند.
rationalistic
منطقی‌گرایانه به رویکردی اطلاق می‌شود که بر اساس منطق و استدلال بنا شده است.
rationalistical
عقلانی و منطقی؛ به نحوی که بر اساس دلیل و منطق استوار باشد.
rationalistically
به صورت عقلانی؛ به شیوه‌ای که از دلایل منطقی پیروی کند.
rationalisticism
عقل‌گرایی؛ تأکید بر استفاده از منطق و عقل در تحلیل و تصمیم‌گیری.
rationalizable
قابل توجیه؛ رفتار یا تصمیمی که بتوان با دلایل منطقی آن را توضیح داد.
rationalizer
توجیه‌کننده؛ کسی که عمل یا فکر خود را با دلایل منطقی توضیح می‌دهد.
rationalizers
توجیه‌کننده‌ها؛ افرادی که تصمیمات یا اعمال خود را با دلایل منطقی توضیح می‌دهند.
rationalness
عقلانیت، ویژگی یا حالت شخصی که بر اساس منطق و عقل عمل می‌کند و احساسات یا تعصبات را از تصمیم‌گیری‌ها دور می‌سازد.
rationals
اعداد معقول، اعدادی هستند که می‌توانند به صورت کسری از دو عدد صحیح نوشته شوند.
rationate
معقول کردن، توزیع عادلانه و منطقی منابع به گونه‌ای که همه نیازها پاسخ داده شوند.
rationless
بدون سهم، وضعیتی که در آن منابع به طور بی‌حد و حصر و بدون محدودیت در دسترس باشند.
rationment
مدیریت سهم، تقسیم منابع محدود به شکلی منصفانه برای تضمین دسترسی همه به نیازهای اولیه.
ratitae
رتیتا، گروهی از پرندگان غیرپرنده که شامل پرندگانی مانند شترمرغ و پنگوئن‌ها می‌شود.
ratitous
راحت و دنج، به سبکی اشاره دارد که احساس آرامش و راحتی را ایجاد می‌کند.
ratiuncle
شخصیتی مودب و دلسوز، معمولاً در ادبیات کودک به کار می‌رود.
ratlike
شبیه به موش، معمولاً به رفتار یا ویژگی‌های خاصی اشاره دارد.
ratliner
نقش یا انسانی که در تحویل بسته‌ها یا خدمات پستی فعال است.