reformate
اصلاح یا تغییر ساختار یا طراحی چیزی.
reformated
نسخه‌ای که تغییر یافته و به روز رسانی شده است.
reformati
مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها یا رویکردها برای اصلاح.
reformating
فرایند تغییر یا اصلاح ساختار یا رویه‌ها.
reformational
اصلاح‌طلبانه، مربوط به فرآیند و نظریه اصلاحات در سیاست یا جامعه.
reformationary
اصلاح‌طلبانه، مربوط به یا مربوط به یک روند اصلاحی.
reformationist
اصلاح‌طلب، شخصی که خواستار اصلاحات در مذهب یا جامعه است.
reformative
اصلاحی، مربوط به اصلاح یا بهبود یک سیستم یا فرایند.
reformatively
به طور اصلاحی، به شکلی که به تحولات و اصلاحات کمک کند.
reformativeness
توانایی اصلاحی، ظرفیت برای تغییر و بهبود.
reformatness
دستگاه بازسازی متن، ویژگی یا کیفیت تنظیم مجدد یا تغییر شکل اطلاعات به منظور بهبود وضوح و کاربرپسندی است.
reformedly
به شیوه‌ای اصلاح‌شده و بهبود یافته، به طوری که تغییرات در تفکر یا روش‌ها را منعکس کند.
reformeress
زنی که به اصلاح یا بهبود شرایط اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی متعهد است.
reformingly
به گونه‌ای که به اصلاح یا بهبود کمک کند، اغلب در زمینه اجتماعی یا سیاسی.
reformism
مکتبی سیاسی یا اجتماعی که به بهبود و اصلاح اصول موجود در جامعه، به جای انقلاب، تأکید دارد.
reformistic
مرتبط با اصلاح یا بهبود، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا اقتصادی.
reformproof
اصلاح‌ناپذیر، به وضعیتی اطلاق می‌شود که نتوان آن را تغییر داد یا اصلاح کرد.
reformulation
اصلاح فرمول، به تغییر یا بهبود ترکیبات یک ماده اشاره دارد.
reformulations
اصلاحات، به تغییرات متعدد در ترکیب یا فرایند اشاره دارد.
reforsake
رها کردن دوباره، به معنای ترک کردن چیزی است که قبلاً رها شده بود.
refortify
دوباره تقویت کردن، به معنای تقویت مجدد یا اضافه کردن قدرت به یک ساختار است.
refortification
دوباره تقویت‌سازی، به معنی تقویت مجدد یک ساختار یا مکان است.
refortified
دوباره تقویت کردن؛ به معنای تقویت مجدد یک ساختار یا مکان برای افزایش ایمنی یا پایداری آن است.
refortifies
دوباره تقویت می‌کند؛ از نظر عملی تقویت مجدد یک منطقه یا ساختار برای مطمئن شدن از امنیت آن است.
refortifying
دوباره تقویت کردن؛ فرایند تقویت مجدد برای بهبود پاچیدگی یک ساختار است.
reforward
دوباره ارسال کردن؛ به معنای ارسال مجدد یک پیام یا اطلاعات به شخص دیگری است.
refought
دوباره جنگیدن؛ به معنای جنگیدن مجدد در یک نبرد یا درگیری است.
refoundation
دوباره تأسیس؛ به معنای تأسیس مجدد یک ساختار یا گروه است.
refounder
بنیان‌گذار دوباره، شخصی است که یک سازمان یا گروه را دوباره تأسیس و به اهدافت آن برمی‌گرداند.
refr
شکست، تغییر جهت نور یا هر نوع امواج دیگر در هنگام عبور از یک محیط به محیط دیگر.
refractable
قابل شکست، ویژگی که نشان‌دهنده توانایی یک ماده برای تغییر جهت نور است.
refractary
آتش‌نشانی، درباره مواد یا محیط‌هایی که قابلیت مقاومت در برابر حرارت را دارند.
refractedly
به‌صورت شکسته، بیانگر نحوه‌ی عبور نور از میان محیطی به محیط دیگر است.
refractedness
شکست، مقدار یا درجه‌ای که نور در هنگام عبور از یک محیط به محیط دیگر تغییر می‌کند.
refractile
انکساری به معنای توانایی یک ماده برای خم کردن نور از مسیر مستقیم خود است.
refractility
قابلیت انکسار یا تغییر جهت نور در یک ماده
refractional
مربوط به انکسار، به ویژه در زمینه نور و حرکت آن در مواد مختلف
refractionate
عملیه‌ای برای جداسازی اجزاء مختلف نور از طریق انکسار
refractionist
کسی که در زمینه انکسار نور و رفتار آن مطالعاتی انجام می‌دهد
refractions
تغییر مسیر نور به هنگام عبور از مواد مختلف، که منجر به ایجاد تصاویر یا اثرات نوری می‌شود