retinoscopies
رتینوسکوپی، یک روش پزشکی برای بررسی نحوه تمرکز نور بر روی شبکیه چشم است.
retinoscopist
رتینوسکوپیست، فردی که در انجام رتینوسکوپی متخصص است.
retinospora
رتینوسپرا، نوعی موجود زنده که در محیطهای آبی زندگی میکند.
retint
تغییر رنگ چیزی به یک رنگ جدید، مثلاً مو یا پارچه.
retinted
به رنگ جدیدی تغییر یافته، مانند مو یا سطح دیگری که دوباره رنگ شده است.
retinting
عمل دوباره رنگ کردن چیزی، مثل پارچه یا مو برای تغییر ظاهر.
retints
تغییر رنگ یا تنظیم مجدد رنگ یک شیء، معمولاً به منظور تازه کردن ظاهر آن.
retinued
ادامه دادن یا از سر گرفتن فعالیت یا پروسهای که قبلاً متوقف شده است.
retinula
یک مولفه در سیستم بینایی برخی موجودات مانند حشرات که به درک و پردازش نور کمک میکند.
retinulae
شکل جمع رتینولا، به ساختارهایی در سیستم بینایی اشاره دارد که در تعداد زیادی از موجودات مشاهده میشود.
retinular
به آن دسته از سلولها یا ساختارهایی اشاره دارد که در فرایند بینایی نقش دارند.
retinulas
شکل جمع رتینولا، به ساختارهای بینایی در موجودات زنده اشاره دارد.
retinule
رتینول، گیرندهای کوچک در موجودات زنده که به کمک آنها میتوانند نور را تشخیص دهند.
retip
تعویض یا بازسازی نوک یک ابزار نوشتاری به منظور بهبود عملکرد آن.
retiracy
مدل یا طرحی که به کارمندان این امکان را میدهد که قبل از زمان معمول بازنشسته شوند.
retiracied
افرادی که به دلیل بازنشستگی زودهنگام، از زندگی بالغتری برخوردارند.
retirade
روندی که به موجب آن فرد به آرامی از مسئولیتهای کاری خود کنارهگیری میکند.
retirant
فردی که به دلیل بازنشستگی دیگر به کار مشغول نیست.
retirants
افرادی که به زودی قرار است از شغل خود بازنشسته شوند.
retiredly
به طرز آرام و بیفکری که به دوران بازنشستگی اشاره دارد.
retirer
کسی که به طور رسمی از شغل یا موقعیت خود کنارهگیری میکند.
retirers
افرادی که به تازگی از کار بازنشسته شدهاند.
retistene
بازسازی، دوباره ساختن یک آزمایش یا روش به گونه ای که بهتر عمل کند.
retled
بازنگری کردن؛ تغییر نگرش یا تصمیم به دلیل شرایط جدید.
retling
دوباره تعریف کردن، بازگو کردن یک داستان یا موضوع با جزئیات جدید.
retoast
دوباره برشته کردن؛ عمل برشته کردن غذایی که قبلا برشته شده است.
retolerate
دوباره تحمل کردن؛ بازنگری در سطوح تحمل برای جامعه یا محیط.
retoleration
تحمل دوباره؛ فرآیند تجدید نظر در سطح تحمل برای افزایش سازگاری در بین افراد.
retomb
دوباره به خاک سپردن، به معنی دفن دوباره چیزی که قبلاً از آن مکان خارج شده است.
retonation
دوباره به صدا درآمدن، به معنی بازگشت صدا یا صداها به یک محیط خاص.
retooth
دوباره دندانهگذاری کردن، به معنی تعمیر یا بازسازی دندانهای یک شیء مکانیکی.
retoother
دستگاه دوباره دندانهگذاری، ابزاری برای تعمیر و وزیر دندانههای جعبه دنده یا مانند آن.
retore
دوباره بازسازی کردن، به معنی ترمیم و احیای یک شیء یا اثر از بین رفته.
retorn
بازگشت، به معنی برگشتن چیزی به مکان قبل از رفتن.
retorsion
رتورسیون، اقدام تلافیجویانهای است که با هدف پاسخ به یک عمل خصمانه یا ناعادلانه انجام میشود.
retortable
قابل پاسخگویی، به معنای این است که یک اظهارنظر یا استدلال میتواند به آسانی با یک جواب یا نقد مواجه شود.
retorter
رتورتر، به شخصی اطلاق میشود که در بحث یا گفتگو به طرز ماهرانه و سریع به نقل قول یا اظهارات پاسخ میدهد.