semiallegorical
به مضمونی اشاره دارد که از عناصر نمادین به طور محدود استفاده می‌کند تا معانی را منتقل نماید.
semiallegorically
به معنای بیان یا انتقال مفاهیم به طور نیمه‌نمادین است.
semialpine
به محیطی گفته می‌شود که خصوصیات نیمه‌کوهستانی دارد، معمولا شامل زمین‌های مرتفع و شرایط آب و هوایی خاص است.
semialuminous
به وضعیتی اشاره دارد که نوری را به طور جزئی بلند می‌کند یا منتشر می‌کند.
semiamplexicaul
به نوعی برگ در گیاهان اطلاق می‌شود که بخش‌های خاصی از آن به ساقه نزدیک می‌شود.
semiamplitude
نیم‌دامنه، نیمی از دامنه یک موج یا نوسان است که در بسیاری از موضوعات فیزیکی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
semian
نیمه‌کار، هنرمندی که آثار خود را به طور کامل نمی‌سازد و به ناتمام بودن کار تأکید می‌کند.
semianaesthetic
نیمه‌زیبایی‌شناسی، رویکردی که در آن زیبایی و احساسات به طور جزئی مورد بررسی قرار می‌گیرند.
semianalytic
نیمه‌تحلیلی، روشی که در آن تحلیل‌ها به طور جزئی انجام می‌شود تا به نتایج نزدیک‌تر شویم.
semianalytical
نیمه‌تحلیلی، مدل یا رویکردی که در آن تحلیل‌های کامل انجام نمی‌شود و به نتایج تقریباً نزدیک می‌شود.
semianalytically
به طور نیمه‌تحلیلی، روشی که در آن به جای تحلیل کامل، به جنبه‌های اصلی پرداخته می‌شود.
semianarchism
فلسفه‌ای که ترکیبی از اصول آنارشی و حکومت اقتدارگرا را در بر می‌گیرد.
semianarchist
شخصی که به فلسفه سِمی‌آنارشیسم معتقد است و ترکیبی از آزادی و نظم را تبلیغ می‌کند.
semianarchistic
نسبت به سِمی‌آنارشیسم یا توصیف‌کننده ویژگی‌های آن.
semianatomic
نسبت به یا توصیف‌کننده ویژگی‌هایی که جزئی یا وابسته به آناتومی است.
semianatomical
نسبت به آناتومی یا تجزیه و تحلیل ساختارهای نیمه‌جسمی.
semianatomically
به صورت جزئی مربوط به آناتومی یا ساختار.
semianatropal
نیمه‌انسانی-حیوانی، توصیف چیزی که خصوصیات هر دو موجود را ترکیب کند، معمولاً برای هنر یا ادبیات استفاده می‌شود.
semianatropous
نیمه‌انسانی-گیاهی، به ویژگی‌های ترکیبی انسان و گیاه اشاره دارد که ممکن است در علوم زیستی یا تکنولوژی به کار رود.
semiandrogenous
نیمه‌هورمونی، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که خواص مردانه و زنانه را ترکیب می‌کند.
semianesthetic
نیمه‌بی‌حسی، به نوعی تأثیر که تسکین می‌دهد اما به صورت کامل حسی را از بین نمی‌برد اشاره دارد.
semiangle
نیم‌زاویه، به زاویه‌ای گفته می‌شود که اندازه‌اش نصف زاویه کامل باشد.
semiangular
نیمه‌زاویه‌ای، به اشکالی اطلاق می‌شود که دارای زوایای خاص و متناوب هستند.
semianimal
نیمه‌حیوان به موجودی اطلاق می‌شود که ویژگی‌هایی از هر دو گروه حیوانات و گیاهان را داراست.
semianimate
نیمه‌زنده به موجود یا شی فرهنگی اطلاق می‌شود که ویژگی‌هایی از زندگی را نشان می‌دهد.
semianimated
نیمه‌متحرک به تصاویری اطلاق می‌شود که جزئیاتی از حرکت را دارند اما کاملاً متحرک نیستند.
semianna
سازمانی یا رویدادی که به سبک و سیاق محلی یا ترکیبی از فرهنگ‌ها پرداخته می‌شود.
semiannealed
به فلز یا ماده‌ای اطلاق می‌شود که به صورت نیمه‌آنیل شده برای بهبود ویژگی‌های آن تهیه شده است.
semiannually
به اتفاقی اطلاق می‌شود که هر شش ماه یک بار رخ می‌دهد.
semiannular
نیمه دایره‌ای، به شکل یا ساختاری اشاره دارد که مانند یک نیم دایره است.
semianthracite
نیم آنتراسیت، نوعی زغال‌سنگ با کیفیت متوسط که بین زغال‌سنگ قیری و آنتراسیت قرار دارد.
semianthropologic
نیم انسان‌شناسانه، به جنبه‌هایی از انسان‌شناسی اشاره دارد که به صورت مقطعی و محدود بررسی می‌شود.
semianthropological
نیم انسان‌شناسانه، به جنبه‌های خاص انسان‌شناسی اشاره دارد که ممکن است به صورت جزئی و غیرکامل بررسی شود.
semianthropologically
به صورت نیم انسان‌شناسانه، به شیوه‌ای که به تحلیل جزئی‌تری از انسان‌شناسی اشاره دارد.
semiantiministerial
نیمه وزیر، به ساختار یا وظایفی اشاره دارد که به طور غیر کامل به ساختار وزارتی مرتبط است.
semiantique
نیمه‌عتیقه، به اشیاء یا موادی اطلاق می‌شود که قدمت آن‌ها کمتر از اشیاء عتیقه ولی بیشتر از اشیاء معمولی است.
semiape
نیمه‌میمون، به نوعی از میمون‌ها که ویژگی‌های نامشخصی دارد، اطلاق می‌شود.
semiaperiodic
نیمه‌دوره‌ای، به ویژه در مورد عناصری که بعضاً ویژگی‌های دوره‌ای دارند، اما در تمام مرکزیت وابسته نیستند.
semiaperture
نیمه‌زاویه، به زاویه‌ای اطلاق می‌شود که کاملاً باز نیست و به میزان مشخصی محدود است.
semiappressed
نیمه‌فشرده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن چیزی به طور جزئی فشرده یا صاف شده است.