semiconventional
مربوط به یا دارای ویژگی‌هایی که به طور جزئی از یک کنوانسیون پیروی می‌کند، اما در عین حال نوآورانه است.
semiconventionality
ویژگی داشتن یا درگیر بودن در حالتی که به صورتی جزئی با کنوانسیون‌های موجود موافق است.
semiconventionally
به طور جزئی به صورت متعارف، با ترکیب سبک‌های مختلف.
semiconvergence
حالت یا فرآیند نزدیک شدن به یکدیگر به طور جزئی، به ویژه در زمینه‌های مختلف.
semiconvergent
به معنای نزدیک شدن به یکدیگر به صورت جزئی، ولی با وجود تفاوت‌هایی.
semiconversion
نیمه‌تبدیل به تغییرات جزئی در معنای یک کلمه یا ساختار آن اشاره دارد که به‌طور کامل تغییر نکرده است.
semiconvert
نیمه‌تبدیل به معنای تغییر جزئی در یک شیء یا ساختار، به گونه‌ای که هنوز هویت اصلی آن حفظ شود.
semicope
نیمه‌برخورد به معنای مدیریت کردن، کنار آمدن یا مواجهه با یک مشکل به طور جزئی و ناقص است.
semicordate
نیمه‌چندری به موجوداتی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های مختلفی از هر دو گروه مهره‌دار و بی‌مهره دارند.
semicordated
نیمه‌چندری به ساختارهایی اطلاق می‌شود که خصیصه‌های مهره‌داران و غیرمهره‌داران را نشان می‌دهند.
semicoriaceous
نیمه‌چرب به گیاهانی اشاره دارد که برخی از ویژگی‌های گیاهان چرب و غیرچرب را دارند.
semicorneous
نیم‌زین، به معنای ویژگی‌هایی مشابه شاخ یا مانند شاخ.
semicoronate
نیم‌تاجی، به معنای قرارگیری یا شکل‌گیری شبیه به تاج.
semicoronated
نیم‌تاجی، به معنای داشتن ویژگی‌هایی مشابه تاج.
semicoronet
نیم‌تاجک، به معنای نوعی تاج یا حلقه که کامل نیست.
semicostal
نیم‌دنده‌ای، به معنای ویژگی‌هایی مرتبط با دنده‌ها.
semicostiferous
نیم‌دنده‌دار، به معنای داشتن مشخصات مشابه با دنده‌ها.
semicotyle
سمیکوتیل، بخشی از ساختار گیاه است که در توسعه دانه و جنین گیاهی نقش دارد.
semicotton
سمیکوتن، پارچه‌ای است که از ترکیب پنبه و پلی‌استر تولید می‌شود و ویژگی‌های مطلوبی دارد.
semicounterarch
سمیکانتاچ، قوسی است که به منظور افزایش استحکام در ساختار قوس‌ها به کار می‌رود.
semicountry
سمی‌کانتری، به نواحی اطلاق می‌شود که بین وضعیت کشور و مستعمره قرار دارند و ویژگی‌هایی از هر دو را دارند.
semicrepe
سمیکرپ، نوعی پارچه سبک و با بافت خاص است که معمولاً در دوخت لباس‌های مجلسی استفاده می‌شود.
semicrescentic
سمیکرسانتیک، به اشکالی اطلاق می‌شود که نیمی از قوس‌های مدور را تشکیل می‌دهند و در بسیاری از زمینه‌ها کاربرد دارند.
semicretin
سمیکرتین، نوع خاصی از پروتئین که عملکردها و ویژگی‌های خاصی دارد.
semicretinism
سمیکرتینیسم، شرایطی که در آن سمیکرتین به درستی عمل نمی‌کند.
semicriminal
نیمه‌مجرم، کسی که به طور کامل مجرم نیست اما در فعالیت‌های غیرقانونی درگیر است.
semicrystallinc
نیمه‌بلورین، به مواد و ساختارهایی اطلاق می‌شود که دارای ویژگی‌های بلوری و غیر بلوری هستند.
semicroma
سمیکرما، اصطلاحی در هنر برای توصیف ترکیب رنگ‌ها که حس خاصی ایجاد می‌کند.
semicrome
سمیکروم، نوع خاصی از ساختار مولکولی که در شیمی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.
semicrustaceous
نیمه‌پوسته‌ای به لایه‌هایی اطلاق می‌شود که بین پوسته و دیگر لایه‌های زمین قرار دارند.
semicubical
نیمه‌مکعبی به شکل یا فضایی اطلاق می‌شود که شباهت به یک مکعب دارد اما به طور کامل کامل نیست.
semicubit
نیمه‌مکعب به شکل یا اندازه‌ای گفته می‌شود که معادل نصف یک مکعب کامل است.
semicultivated
نیمه‌کشت‌شده به اراضی اطلاق می‌شود که تا حدی کشت شده‌اند اما به طور کامل تحت کشت نیستند.
semicultured
نیمه‌پرورش‌یافته به گونه‌های گیاهی یا جانوری اطلاق می‌شود که به طور کامل تحت مراقبت انسانی پرورش نیافته‌اند.
semicup
نیمه‌فنجان به چیزی گفته می‌شود که شکل فنجان را دارد ولی به طور کامل نیست.
semicupe
نیم‌کوبه، شکل هندسی که نیمی از یک کوبه است و معمولاً در طراحی و هنر استفاده می‌شود.
semicupium
نیم‌کپیوم، یک ترکیب شیمیایی که ویژگی‌های خاصی دارد و در آزمایش‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
semicupola
نیم‌قبه، نوعی سقف نیم‌دایره‌ای که معمولاً در ساختمان‌ها و ساختمان‌های عمومی به کار می‌رود.
semicured
نیم‌پخته، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرآیند آماده‌سازی یا پخت به طور کامل انجام نشده است.
semicurl
نیم‌فر، حالتی از فر مو است که به شکل نیم‌دایره یا منحنی است.