semioccasionally
نیمه‌گاه، به معنای گاه‌به‌گاه و نه منظم است.
semiocclusive
نیمه مسدودکننده، به معنی جزئی مسدودکننده و محدودکننده است.
semioctagonal
نیمه‌هشت‌ضلعی، به معنای شکل هندسی با هشت زاویه که به طور ناقص تشکیل شده است.
semiofficially
به معنای نیمه‌ رسمی، به وضعیتی اشاره دارد که یک اطلاعات یا بیانیه به طور غیررسمی اما با نوعی اعتبار منتشر می‌شود.
semiography
نیمه‌نگاری، مطالعه نشانه‌ها و سیستم‌های علامتی در ارتباطات انسانی.
semiological
نیمه‌شناختی، مربوط به تحلیل نشانه‌ها و روابط معنایی در زبان و فرهنگ.
semiologist
نیمه‌شناس، فردی که به مطالعه نشانه‌شناسی و تحلیل نشانه‌ها مشغول است.
semionotidae
خانواده‌ای از ماهی‌ها که غالباً در آب‌های شیرین یافت می‌شوند و ویژگی‌های خاصی دارند.
semionotus
جنسی از ماهی‌ها که معمولاً در اکوسیستم‌های آب شیرین یافت می‌شود.
semiopacity
نیمه شفافیت، حالتی از ماده که در آن برخی از نورها عبور کرده و برخی دیگر مسدود می‌شوند.
semiopacous
نیمه کدر، ماده‌ای که مقدار معینی از نور را عبور می‌دهد اما به طور کامل شفاف نیست.
semiopal
نیمه اُپال، نوعی سنگ قیمتی که دارای شفافیت و عیوب کمتری است و معمولاً در جواهرات استفاده می‌شود.
semiopalescent
نیمه اُپالِسنت، حالتی که در آن ماده به طور جزئی خاصیت اُپالِسِنس را داراست.
semiopen
نیمه باز، حالتی که در آن چیزی به طور کامل بسته نشده است و مقداری از داخل آن قابل مشاهده است.
semiopened
نیمه باز شده، اشاره به حالتی که چیزی به طور جزئی باز شده و هنوز کامل نشده است.
semiopenly
نیمه باز به معنای بیان یا ارائه اطلاعات به روشی است که مقداری از شفافیت را حفظ می‌کند اما کامل نیست.
semiopenness
نیمه باز بودن به حالتی اشاره دارد که در آن اطلاعات یا احساسات تا حدی قابل دسترسی هستند ولی همچنان محدودیت‌هایی وجود دارد.
semioptimistic
نیمه خوشبینانه به معنای داشتن نگرش مثبت تا حدی، اما به طور کامل در مورد آینده یا یک وضعیت نیست.
semioptimistically
به طور نیمه خوشبینانه به معنای اقدام یا صحبت کردن با مقداری امید و انتظارات مثبت، در حالی که شک و تردید نیز وجود دارد.
semioratorical
نیمه اوراتوریک به نوعی سخنرانی اشاره دارد که در آن نحوه بیان به تراز خاصی از بلاغت و جذابیت می‌رسد، ولی به طور کامل به نظر نمی‌رسد.
semioratorically
به طور نیمه اوراتوریک به ارایه اطلاعات یا سخنرانی به شکلی اشاره دارد که در آن جذابیت وجود دارد اما به طور کامل به سبک اوراتوریک نزدیک نمی‌شود.
semiorb
نیم‌توپ، یک شکل هندسی که تنها نیمی از یک کره را تشکیل می‌دهد.
semiorbicular
نیم‌دایره‌ای، مربوط به اشکالی که شبیه به نیم‌دایره هستند.
semiorbicularis
عضله نیم‌دایره‌ای، عضله‌ای در بدن که به حرکت خاصی کمک می‌کند.
semiorbiculate
نیم‌کره‌ای و مربوط به اشکالی که به صورت نیم‌دایره قرار دارند.
semiordinate
نیم‌مرتبه، ساختاری در جمله که وابستگی کمتری نسبت به جمله‌های دیگر دارد.
semiorganic
نیم‌ارگانیک، به طراحی‌ها یا اشکالی گفته می‌شود که به صورت طبیعی شکل گرفته‌اند اما کاملاً ارگانیک نیستند.
semiorganically
نیمه ارگانیک، به مواد و فرآیندهایی اشاره دارد که بخشی از آن‌ها به صورت ارگانیک تولید شده‌اند اما به طور کامل ارگانیک نیستند.
semiorganized
نیمه سازماندهی شده، به حالتی اشاره دارد که برنامه‌ریزی و سازماندهی در برخی جنبه‌ها وجود دارد اما کامل نیست.
semioriental
نیمه شرقی، به اشیاء یا هنری اشاره دارد که بخشی از ویژگی‌ها یا نمادهای شرقی را در خود دارد ولی به طور کامل شرقی نیست.
semiorientally
به شیوه‌ای نیمه شرقی، به توصیف عملیاتی اطلاق می‌شود که در آن برخی از جنبه‌های شرقی وجود دارد اما به صورت کامل نیست.
semiorthodox
نیمه ارتدوکس، به باورها یا رویه‌هایی اشاره دارد که بخشی از نظرات سنتی را پذیرفته‌اند ولی به طور کامل از آن پیروی نمی‌کنند.
semiorthodoxly
به شیوه‌ای نیمه ارتدوکس، به توصیف رویه‌هایی اطلاق می‌شود که در آن ترکیبی از سنت‌های قدیمی و نوآوری‌ها وجود دارد.
semioscillation
نوسان‌نشانه‌ای به تغییرات و حرکت‌های مختلف تأویل و معنا اطلاق می‌شود.
semioses
نوسان‌نشانه‌ها به فرآیندهای مختلف تأویل و معنا در ارتباطات اشاره دارد.
semiosseous
نوسان‌نشانه‌ای به ویژگی‌های خاصی اشاره دارد که منجر به برداشت‌های متعدد می‌شود.
semiostracism
نیمه طرد به وضعیتی اطلاق می‌شود که فرد یا گروه به‌طور جزئی از اجتماع کنار گذاشته می‌شوند.
semioval
نیمه بیضوی به شکلی اطلاق می‌شود که به صورت یک بیضی کوچک شده است.
semiovally
به‌صورت نیمه بیضوی، بیانگر چیدمان یا طراحی خاصی است.
semiovalness
نیمه بیضی بودن، ویژگی یک شکل که به طور جزئی شبیه بیضی است.