sensifics
علم و مطالعهای که بر تعاملات حسی تمرکز دارد.
sensigenous
مربوط به خلق یا ایجاد احساسات و ادراکات حسی.
sensile
آگاه و حساس نسبت به احساسات و محرکهای حسی.
sensilia
سنسیلیا، ساختارهای حسی موجود در موجودات زنده که به درک محیط اطراف کمک میکنند.
sensillae
سنسیلهها، واحدهای ساختاری حسی که برای درک اطلاعات حسی در موجودات زنده به کار میروند.
sensillumla
سنسیلوملا، یک نوع خاص از ساختارهای حسی که در مطالعه زیستشناسی حسی مورد استفاده قرار میگیرند.
sensimotor
حسی حرکتی، عمل هماهنگ بین احساسات و حرکات است که در رشد و رشد مهارتهای حرکتی ضروری بهکار میرود.
sensyne
سنسین، شرکتی که راه حلهای فناورانه را برای بهبود مراقبتهای بهداشتی فراهم میکند.
sension
سنسیون، مفهومی که به تجربه و احساس تنش یا فشار روانی تعلق دارد.
sensism
سنسیم، تعریفی در فلسفه که اعتقاد به این دارد که تنها طریق کسب دانش از طریق حسها و تجربیات حسی است.
sensist
سنسیست، فردی که بر این باور است که تجربیات حسی منبع اصلی و معتبر برای شناخت و دانش هستند.
sensistic
سنسیستیک، صفتی برای توصیف نظریهها یا رویکردهایی که بر اساس تجربیات حسی بنا شدهاند.
sensitiser
حساسکننده، ماده یا ابزاری که حساسیت یک ماده یا سیستم را افزایش میدهد.
sensitiveness
حساسیت، توانایی یا تمایل به واکنش نشان دادن به احساسات یا شرایط به شکلی عمیق و شدید.
sensitivist
حساسیتگر، فردی که بر اهمیت تجربیات عاطفی و حسی در فرآیندهای شناختی تأکید دارد.
sensitizer
حساسکننده، مادهای که حساسیت بدن را افزایش میدهد.
sensitometry
حساسیتسنجی، علمی که به اندازهگیری حساسیت نسبت به نور و مواد عکاسی میپردازد.
sensitometric
حساسیتسنج، مربوط به یا مرتبط با اندازهگیری حساسیت مواد.
sensive
حساس، که توانایی واکنش به تحریکات یا احساسات را داشته باشد.
sensize
حسسازی، فرآیند اضافه کردن قابلیتهای حسی به یک دستگاه یا سیستم است.
senso
سنسو، اشاره به تکنولوژی یا سیستمهایی دارد که به حس کردن و پاسخگویی به محیط اطراف پرداخته میشود.
sensomobile
سنسوموبایل، به دستگاههای حسگری اشاره دارد که معمولاً برای ردیابی حرکات و اطلاعات مربوط به سلامت در حالت موبایل استفاده میشوند.
sensomobility
سنسوموبیلیتی، اصطلاحی برای توصیف حرکت همزمان با حس کردن است.
sensomotor
سنسوموتور، به حرکات و واکنشهای غیر ارادی بدن که به حسها مرتبط است اشاره دارد.
sensoparalysis
سنسوپارالیز، به از دست رفتن حس یا حرکت در یک ناحیه از بدن اشاره دارد.
sensorially
از نظر حسی، به جنبههای حسی یا ادراکی اشاره دارد که شامل حسهای مختلف انسان میشود.
sensories
حسها، جنبههای ادراکی انسان شامل بینایی، شنوایی، و غیره را توصیف میکنند.
sensoriglandular
به سیستمهای حسی مرتبط با غدد اشاره دارد که در عملکرد هورمونی نقش دارند.
sensorimuscular
به سیستمهای حسی و عضلانی اشاره دارد که هماهنگی حرکات را تسهیل میکند.
sensorivascular
به سیستمهای حسی و عروقی اشاره دارد که جریان خون را تنظیم میکند.
sensorivasomotor
به سیستمهای حسی و عروقی و حرکتی اشاره دارد که بر فشار خون تأثیر میگذارد.
sensu
اصطلاحی در زبان لاتین که به معنای 'از منظر' است.
sensualism
مکتب فکری که به تجربیات حسی و لذت از آنها توجه میکند.
sensualities
اشکال مختلف تجربیات حسی و لذت که در جوامع گوناگون وجود دارد.