skewly
به طور کج، به حالتی اشاره دارد که چیزی بر اساس استانداردها یا انتظارات مستقیم نیست.
skewness
چولگی، واژهای در آمار که به نحوه توزیع دادهها نسبت به توزیع نرمال اشاره دارد و میتواند مثبت، منفی یا صفر باشد.
skewnesses
چولگیها، شکل جمعی از چولگیها که به تعدادی از توزیعهای مختلف اشاره دارد.
skewwhiff
به معنای کج یا نامتقارن است و به حالت ناهموار یا نامتناسب چیزی اشاره دارد.
skewwise
به معنای به سمت کج، طراحی شده یا ترتیب داده شده به شکل کج است.
skhian
اسکشیان، نوعی کشتی خاص که در بعضی فرهنگها رایج است.
skiable
قابل اسکی، به معنای مناسب برای اسکی یا ورزش برفی است.
skiagram
تصویر شعاعی یا عکس برداری از ساختارهای داخلی بدن که در آن استخوانها و بافتهای دیگر بهوضوح نمایان میشوند.
skiagrams
جمع اسکیاگرام، به مجموعهای از تصاویر شعاعی اطلاق میشود.
skiagrapher
فردی که متخصص در تهیه و تفسیر اسکیاگرامها است.
skiagraphically
به شکل اسکیاگرابیک، یا با استفاده از تکنیکهای مربوط به آن.
skiameter
اسکیامتر، دستگاهی برای اندازهگیری زاویه زمین یا شیب است.
skiametry
اسکیامتری، علم و مطالعه شیبها و زوایای زمین است.
skiapod
اسکیاپود نوعی موجود زنده است که در مکانهای خاص زیست میکند.
skiapodous
اسکیاپودوس به معنی موجوداتی است که ویژگیها یا رفتارهای خاص دارند.
skiascope
اسکیاسکوپ، ابزاری برای بررسی و ارزیابی وضعیت بینایی است.
skiascopy
اسکیاسکوپی به معنای تکنیک اندازهگیری انکسار نور در چشم است.
skiatron
اسکیترون یک دستگاه شبیهساز اسکی است که برای تمرین و آموزش اسکی در مکانهای غیر از مناطق برفی طراحی شده است.
skybal
اسکیبال یک بازی تیمی است که با استفاده از یک توپ بزرگ و قابل پرش انجام میشود و نیاز به همکاری و هماهنگی اعضا دارد.
skybald
آفتابسوختگی به شرایطی اشاره دارد که در آن پوست به دلیل قرار گرفتن در معرض نور خورشید به شدت آسیب میبیند و قرمز و دردناک میشود.
skibbet
اسکیبیت ابزاری است که برای حمل تجهیزات اسکی طراحی شده و معمولاً باید سبک و قابل حمل باشد.
skibby
اسکیبی به تجهیزاتی اشاره دارد که هنگام اسکی برای راحتی بیشتر استفاده میشود.
skibob
اسکیبوب یک وسیله تفریحی شبیه به دوچرخه است که برای اسکی کردن در برف طراحی شده است.
skibobber
اسکیباز، شخصی که با استفاده از وسیلهای به نام اسکیبوب در برف سفر میکند.
skibobbing
اسکیبابی، فعالیت ورزشی که در آن شخص با استفاده از اسکیبوب در برف حرکت میکند.
skibobs
اسکیبوبها، وسایل نقلیهای که برای حرکت در برف طراحی شدهاند.
skyborne
آسمانی، به پرندگانی یا اشیائی که در آسمان حرکت میکنند اشاره دارد.
skibslast
اسکیبلست، به مفهوم وضعیت و تعادل در هنگام اسکی اشاره دارد.
skice
اسکیس، وسیلهای که در اسکی برای حرکت در برف استفاده میشود.
skycoach
آسمانکوچ، وسیلهای برای سفر هوایی که معمولاً شبیه به یک ماشین پرواز یا هواپیما است.
skycraft
آسمانصنعت، وسیلهای پرنده که برای سفر و فعالیت در آسمان یا فضا طراحی شده است.
skidder
اسکیدر، ماشینآلاتی برای حرکت و جابجایی مواد در طول زمینهای ناهموار، مخصوصاً در جنگل.
skidders
اسکیدرها، وسیلههای حرکتی مانند برفسُواری که معمولاً در برف استفاده میشوند.
skiddy
لغزنده، توصیفی برای سطحی که حرکت بر روی آن دشوار است.
skiddycock
اسکیدیکاک، نوعی ماکیان که به خاطر رفتار خاصش شناخته میشود.
skiddier
لیزتر، چیزی که بیشتر لغزنده است.
skiddiest
لیزترین، چیزی که بیشترین لغزندگی را دارد.
skiddingly
به صورت لیز، به طوری که به آسانی لغزنده باشد.