slakin
به معنی شلخته یا بیتوجهی به کارها.
slambang
یک نمایش یا ورود با شور و هیجان بسیار.
slammerkin
یک فرد شناختهشده برای داستانگویی یا روایتهای جذاب.
slammock
به معنای ورود یا حرکت با شور و اشتیاق.
slammocky
اسلموکی، صفتی برای توصیف چیزی که شلوغ یا بینظم به نظر میرسد.
slammocking
اسلموک کردن، به معنای شرکت در فعالیتی شلوغ و پرجنبوجوش.
slamp
شلمپ، نوعی صدای تفننی و بیقاعده هنگام انجام فعالیتی.
slampamp
شلمپامپ، نام بازی یا انجمن تفریحی که بر اساس خلاقیت ساخته شده.
slampant
شلمپانت، موجودی خیالی که در افسانهها یا داستانها وجود دارد.
slanderer
تهمتزن، شخصی که حرفهای نادرست درباره دیگران میزند.
slanderers
کسانی که به طور نادرست و عمدی بر خلاف شخص دیگری صحبت میکنند و به اعتبار او آسیب میزنند.
slanderful
خصوصیتی که به اظهارات یا حرفهای نادرست و مضر نسبت داده میشود.
slanderfully
به طور نادرست و مضر به دیگران صحبت کردن و اظهارات منفی بیان کردن.
slanderingly
با نیت بدخواهانه و برای آسیب زدن به دیگران صحبت کردن.
slanderously
با اظهارات نادرست که باعث آسیب به شهرت یا اعتبار افراد میشود.
slanderousness
خاصیت یا ویژگی بیان اظهارات نادرست و مضر دربارهٔ دیگران.
slanderproof
مقاوم در برابر افترا، به معنای اینکه چیزی به گونهای طراحی شده که نمیتوان به راحتی آن را به اتهام یا انتقاد هدف قرار داد.
slane
نام یک رودخانه یا روستای خاص در یک منطقه.
slangily
به معنای استفاده از اصطلاحات غیررسمی یا عامیانه در گفتار یا نوشتار.
slanginess
حالتی که به گفتار یا نوشتار عامیانه و غیررسمی اشاره دارد.
slangish
به معنای داشتن ویژگیهای عامیانه یا غیررسمی.
slangishly
به معنای صحبت کردن به شیوهای عامیانه و غیررسمی.
slangism
زبان غیررسمی، به اصطلاحات یا واژههای غیررسمی در محاورات اشاره دارد که اغلب در جمعهای دوستانه یا غیررسمی استفاده میشود.
slangkop
شخصی که به استفاده از زبان غیررسمی عادت دارد و اغلب از اصطلاحات غیررسمی استفاده میکند.
slangous
ارجاع به سبک گفتاری که شامل اصطلاحات غیررسمی و غیرمتعارف باشد.
slangrell
نوعی اصطلاحات یا زبان غیررسمی که به ویژه در میان جوانان و فرهنگهای خاص استفاده میشود.
slangster
شخصی که به طور مداوم و به راحتی از اصطلاحات غیررسمی در مکالمات خود استفاده میکند.
slangular
سبک خاصی از گفتار که شامل زبان غیررسمی و اصطلاحات غیرمتعارف باشد.
slangwhang
slangwhang به معنی اصطلاحی است که در زبان محاورهای و غیررسمی به کار میرود و ممکن است برای افراد غیرآشنا گیج کننده باشد.
slank
slank به معنی باریک یا کشیده است و معمولاً به طراحی یا شکل استفاده میشود.
slanter
slanter به معنی جانبداری یا بیان نظر مرتبط با یک طرف خاص است که میتواند از نمای عادلانه دور باشد.
slantindicular
slantindicular به معنی زاویهای است که به شکلی مایل و غیر عمود به نظر میرسد.
slantindicularly
slantindicularly به معنی به شکلی مایل و غیر مستقیم است که در توصیف حرکات یا چیدمان استفاده میشود.
slantingly
slantingly به معنی به شیوهای مایل یا کج است و معمولاً برای توصیف زاویه نور یا دیدگاه استفاده میشود.
slantingways
به طور مایل یا کج؛ وضعیتی که در آن چیزی به طور عمودی قرار ندارد و به طرفی تمایل دارد.
slantly
به طور مایل یا کج؛ به سمت یک طرف تمایل دارد.
slantways
به سمت یک طرف یا مایل؛ در زاویهای غیر از عمود.
slapdab
به صورت دقیق و بیخبر در جایی قرار گرفتن یا اتفاق افتادن.
slapdashery
عمل یا وضعیتی که با بیدقتی و شتاب انجام میشود.