slocken
عمل تر کردن یا روغنزنی سطح چیزی، به ویژه در فنون آشپزی.
slocker
اسلاکر به معنای وسیلهای است که معمولاً برای بازی و سرگرمی استفاده میشود.
slockingstone
اسلاکر استون نوعی سنگ است که برای ساخت یا هنر به کار میرود.
slockster
اسلاکر به معنای کسی است که در بازیهای اسلاکر مهارت دارد.
slod
اسلود به یک موجود خیالی یا نوعی خاص از موجودات اشاره دارد.
slodder
اسلودر به شخصی گفته میشود که بینظم و شلوغ است.
slodge
شلوغی به ماده یا ذرهای چسبنده و نامنظم اشاره دارد.
slodger
اسلودجر، فردی است که به دلیل تنبلی یا بیعلاقگی از انجام کارها اجتناب میکند.
sloeberry
سلا بری، میوه کوچک و تیرهای است که به طور عمده در فصول سرد رشد میکند.
sloeberries
سلا بریها میوههای کوچک و تیرهای هستند که در پاییز در طبیعت به دست میآیند.
sloebush
سلا بوش، درختچهای است که میوه سلا بری میدهد و معمولاً در مناطق بکر وجود دارد.
sloetree
درخت سلا، درختی است که به دلیل میوهاش شناخته شده و به طور معمول در مناطق معتدل رشد میکند.
sloganize
سلوگانیز، فرآیند خلق شعاری جذاب و به یادماندنی است که معمولاً برای تبلیغ استفاده میشود.
slogger
دورانساز، فردی که به سختی و به طور مداوم فعالیت دارد. در ورزش به معنای کسی است که به شکل تهاجمی و با قدرت بازی میکند.
sloggers
جمع 'دورانساز'، به گروهی از افرادی اشاره دارد که به سختی کار میکنند یا بیانگر یک نوع خصوصیات خاص است.
sloggingly
به معنای کار کردن با سختی و تلاش زیاد، معمولاً در شرایط دشوار.
slogwood
چوبی با خصوصیات خاص مانند استحکام و دوام، معمولاً در صنعت چوب و ساخت و ساز استفاده میشود.
sloid
فنی در کار با چوب، شامل تکنیکهایی برای ایجاد اشکال و طرحهای مختلف.
sloyd
روش سنتی آموزش کار با چوب، که در آن دانشآموزان مهارتهای دستی را یاد میگیرند.
sloids
سلویدها، اشیاء یا الگوهایی هستند که در آموزش هنرهای دستی و صنایع دستی استفاده میشوند.
sloyds
سلویدها، متد آموزشی هستند که به توسعه مهارتهای دستی و خلاقیت کمک میکنند.
slojd
سلوید، اصطلاحی سوئدی است که به آموزش در زمینه هنرهای دستی و صنایع دستی اشاره دارد.
slojds
سلویدها، اشاره به مجموعهای از هنرهای دستی و مهارتهای ساخت و ساز دارند.
sloke
سلوک کردن به معنای انجام کارها به آرامی و با تفکر است.
sloked
سلوک کردن به معنای انجام کارها به دور از شتاب به بهترین نحو ممکن است.
sloken
خزیدن و حرکت کردن به آرامی و به شکل غیرقابل مشاهده.
sloking
حرکت کردن به آرامی و با دقت، معمولاً در زمینهای آرام و صمیمی.
slommack
صدای نرم و ناگهانی که در زمان نشستن یا لم دادن ایجاد میشود.
slommacky
روشی آرام و صمیمی که در رفتار یا گفتار بروز میکند.
slommock
فعل نشان دادن شوخی یا بازیگوشی به شکل لطیف.
slon
مضمون یا محور اصلی که در یک گفتگو یا بحث اشاره میشود.
slone
آهسته، به صورت کند و مرحله به مرحله.
slonk
صدایی که ناشی از نشستن یا فشردن چیزی میباشد.
sloo
مسیر یا روش آهسته و ملایم.
sloom
حالت سستی یا خواب آلودگی.
sloopmen
مردان سلوپ، به فردی اشاره دارد که در قایقهای سلوپ سفر میکند و معمولاً در زمینههای دریانوردی مهارت دارد.
slopdash
شلخته، به معنای عدم دقت و بینظمی در کارها و انجام ندادن کارها به بهترین نحو ممکن است.
slopely
شلخته، به معنای عدم انضباط و بینظمی در ارایه یا ظاهر است.