subbailie
زیرباعی، به فردی اشاره دارد که به عنوان نماینده یا ناظر در یک ناحیه خاص تعیین می‌شود.
subbailiff
معاون دیوانی، شخصی که وظایف خاصی را در دادگاه تحت نظر دیوانی انجام می‌دهد.
subbailiwick
منطقه‌ای که تحت حاکمیت یک معاون دیوانی است.
subballast
ماده‌ای که زیر بالاست قرار می‌گیرد و به بهبود زهکشی و ثبات مسیر کمک می‌کند.
subband
بخشی از باند فرکانسی که به نوع خاصی از محتوا یا برنامه‌ها اختصاص دارد.
subbank
بانکی که به عنوان یک واحد کوچک یا فرعی از یک بانک بزرگ‌تر عمل می‌کند.
subbasal
لایه‌ای که زیر لایه‌های اصلی قرار دارد و عملکرد حمایتی دارد.
subbasaltic
زیر بازالتی به لایه‌هایی گفته می‌شود که در زیر لایه بازالت قرار دارند و در زمین‌شناسی برای بررسی منایع زیرزمینی مهم هستند.
subbase
زیرپایه به لایه‌ای گفته می‌شود که زیر سایر لایه‌ها در ساخت و ساز قرار دارد و برای پایداری سازه‌ها بسیار مهم است.
subbases
زیرپایه‌ها به لایه‌های مختلف زیرساختی که برای طراحی و ساخت سطوح مختلف جاده استفاده می‌شوند، اشاره دارد.
subbass
زیرbass به فرکانس‌های پایین در موسیقی اشاره دارد که احساس عمق و قدرت صدا را افزایش می‌دهند.
subbassa
زیرbass به جنبه‌ای از صدا اشاره دارد که برای غنای ترکیب صوتی مهم است.
subbasses
زیرbass‌ها به فرکانس‌های پایینی گفته می‌شود که در موسیقی به وجود قدرت و احساس بستگی دارند.
subbeadle
معاون ناظر، عنوانی که به فردی که در سازماندهی و اداره‌ی مراسم یا فعالیت‌ها کار می‌کند اطلاق می‌گردد.
subbeau
زیرآقا، اصطلاحی که به فردی با جذبه و جذابیت اشاره دارد که بر احساسات دیگران تأثیر می‌گذارد.
subbias
سوگیری جزئی، نوعی قضاوت ناعادلانه یا تمایل به سمت یک سمت خاص در یک تحلیل.
subbifid
زیر دو شاخه، اصطلاحی در گیاه‌شناسی که به شکل خاصی از برگ اشاره دارد.
subbings
زیر افزودنی‌ها، موادی که به غذا اضافه می‌شوند تا طعم و عطر آن را بهبود ببخشند.
subbituminous
زیر بیتومینه، نوعی زغال‌سنگ که کمتر از زغال‌سنگ بیتومینه کربن دارد و انرژی تولید می‌کند.
subbookkeeper
کمک‌حساب فرعی، شخصی است که به عنوان دستیار حسابدار اصلی فعالیت می‌کند و معمولاً مسئولیت‌هایی نظیر ثبت و بررسی داده‌های مالی را بر عهده دارد.
subboreal
زیر معتدل به مناطقی اشاره دارد که در آن دماها معمولاً خنک هستند و ویژگی‌های خاصی در اقلیم و زیستگاه‌های طبیعی دارند.
subbourdon
زیر بوردون، نوعی لوله در ارغنون است که نواختن آن صدای عمیق و غنی‌تری تولید می‌کند.
subbrachial
زیر بازویی به ناحیه‌ای اشاره دارد که در آن عصب‌ها و ساختارهای مربوط به بازو قرار دارند.
subbrachian
زیر بازینی به ساختارهایی اشاره دارد که در تثبیت و حمایت از عملکرد بازو نقش دارند.
subbrachiate
زیر بازویی به عضلاتی اطلاق می‌شود که در حرکات بازو موثر هستند.
subbrachycephaly
ساببراکیسفال، حالتی است که در آن سر به طور غیر طبیعی کوتاه و عریض است.
subbrachycephalic
ساببراکیسفالیک به ویژگی‌های نژاد یا گونه‌ای اشاره دارد که سر آن‌ها کوتاه و عریض است.
subbrachyskelic
ساببراکیسکل به اختلال یا ویژگی‌ای در ساختار اسکلتی اشاره دارد که در آن استخوان‌ها کوتاه‌تر از حد معمول هستند.
subbranched
زیرشاخه‌دار به ساختاری اشاره دارد که دارای شاخه‌های فرعی است.
subbranchial
زیرشاخه‌ای به مناطقی در بدن موجودات آبی اشاره دارد که در زیر شاخه‌های اصلی قرار دارند.
subbreed
زیرنژاد به دسته‌ای از نژادها اشاره دارد که دارای ویژگی‌های خاص خود هستند.
subbreeds
زیرنژادها به گروه‌ها یا دسته‌های کوچک‌تر از یک نژاد اصلی اشاره دارد که دارای خصوصیات خاص‌تری هستند.
subbrigade
زیرگردان به یک واحد نظامی کوچک‌تر از یک گردان اشاره دارد که می‌تواند وظایف خاصی را انجام دهد.
subbrigadier
زیرگردان‌دار به یک فرد نظامی اشاره دارد که در سطح زیرگردان به فعالیت می‌پردازد و مسئولیت‌هایی دارد.
subbroker
زیرکارگزار به فرد یا شرکتی اشاره دارد که به عنوان واسطه میان کارگزار و مشتریان عمل می‌کند.
subbromid
زیربرمید به ترکیبات شیمیایی خاصی اطلاق می‌شود که شامل گروه برمید و دارای ویژگی‌های منحصربه‌فردی هستند.
subbromide
زیربرمید به ترکیبات شیمیایی اطلاق می‌شود که شامل برمید به عنوان بخشی از ساختار خود هستند.
subbronchial
زیر برونش، ناحیه‌ای که در زیر برونش‌ها قرار دارد و به ساختارهای تنفسی اطلاق می‌شود.
subbronchially
به صورت زیر برونش، به روشی که در آن عمل یا فرآیند در زیر برونش‌ها انجام می‌شود.
subbureau
زیر اداره، بخشی از یک اداره بزرگتر که به موضوعات خاص می‌پردازد.